عوامل شکست تانک مرکاوا درجنگ 33 روزه

علت نابودی 64 تانک مرکاوا














تانک مرکاوا قابلیت های فوق الاده ای دارد:طراحی عالی،سرعت زیاد،راحتی راننده،قدرت ضربه زنی بالا،دولایه ای بودن ،دارا بودن یک جداره ی ضد هسته ای،گلوله گذاری اتوماتیک وبرقی،ناکارآمد بودن بسیاری از راکت ها درمقابل حرکت مرکاوا،دودزایی برای پنهان ماندن ازضربات جنگنده ها،سیستم بدنه تمام شنی،دوربین هایی باقدرت عدسی 360 درجه و.....
طراحی بدنه ی خاص این تانک طوری است که سرجنگی راکت روی آن سرخورده می شود ومنفجرنمی شود ودرنتیجه ضربه زدن به این تانک ها نسبت به آبرامز،T90،T84،ذوالفقار3،ئی ئی تی2که همه ی اینها جزو برترین تانک ها جهان است خیلی سخت تراست وباید سیستم حجم آتش فوق العاده ای این تانک رامورد هدف قراردهد.تانک ذوالفقار3 به عنوان بهترین تانک تولیدی درخاورمیانه که سرتر ازالخالد2ساخت پاکستان وتانکهای ساخت(یا بهینه سازی شده )ترکیه هستند، دارای دوربین های راداری پیشرفته ای است که احاطه به منطقه رابرای فرد بوجود می آورد.این تانک می تواند 5راکت راازخود رد کند وازاین رو بسیارمورد توجه است وحتی سفیر74(مدل ارتقا یافته ی T72sروسی ومجهز به پانل هدف یاب که قدرت ضربه زنی را بسیار بالا می برد.)نیز درمقابل این تانک ناکارآمد است وباید این تانک با امثال آبرامز مقایسه شود ولی تانک مرکاوا4 حتی خیلی فراترازذوالفقار ایرانی است ودارای جداره ای بسیار قوی درمقابل راکت ها وترکش های موشک هاست،ضربان حرکتی وسرعت مرکاوا بی همتاست.راننده به راحتی می تواند محیط خود را اداره کند ونترسد ازاین که شاید فردی ازدشمن به تانک اونزدیک شده و او آن فردرانمی بیند،تا توسط مین چسبان ضربه ای وارد آن گردد،یا اینکه در صورت باز بودن ورودی روی تانک نارنجکی درون ان انداخته گردد..قدرت تخریب مرکاوا مانند T90بسیارعالی است،گلوله زنی های پی در پی و الکترونیکی که وصل به ماهواره نیز هست و می تواند در صورت جنگ در مناطق کوهی و تپه ای سمت دوم کوهستان را دقیق بررسی کرده وبه صورت توپ خانه ای آن قسمت ها را هدف قرار دهد.تخریب مواضع حفره ای ،مواضع سنگری،مواضع نامنظم ،تخریب زره ها،تخریب منازل مسکونی،مبارزه با نفرات مهاجم یا مدافع،انجام عملیات ضربتی-سرعتی،استقرار سریع و مداوم در منطقه ی اشغال شده ومقابله بابالگرد هاو.....ازاستعدادهای عالی این تانک است.آلیاژ های جداره های این تانک طوری است که رام کننده ی راکت های وارده است وهیچ راکت یک مرحله ای درمقابل این تانک اثرنداردوعلاوه براین نحوه ی قرارگیری این لایه ها طوری است که درمیانه جایی برای خفه کردن قدرت راکت درصورت نفوذ وجود دارد.حتی جداره ی ش.م.ه دارای ضخامت بسیاری است وازاین رو ضربه زدن به این تانک بسیار سخت است.وهمچنین این تانک برای مقابله با هلی کوپتر وموشک های هوا به زمین دارای دودزایی وانحراف موشک می باشد که درحجم گسترده دودزایی می کند ونمی توان تشخیص داد این تانک درکجای دود زایی متراکم وپر حجم قرارداردوهمچنین توانمندی های دیگر.

ادامه مطلب ...

جنگ 33 روزه از زبان رزمندگان حزب الله

جنگ 33 روزه از زبان رزمندگان حزب الله

 

اشاره

نشریه لبنانی «السفیر»، سلسله مطالبی را تحت عنوان «قصه های جنگ تموز (33 روزه) از زبان رزمندگان» به چاپ رساند. مطلب ذیل که به نبرد «بنت جبیل» مربوط می شود، پنجمین مطلب این روزنامه است که با عنوان «نبرد بنت جبیل: اسرائیلی ها فکر می کردند درختان زیتون به سوی آنها تیراندازی می کنند» چاپ شد.


اهمیت و جایگاه وقایع «بنت جبیل» کمتر از دیگر وقایع جنگ تموز (33 روزه) نیست. در بنت جبیل ویرانی گسترده ای رخ داد و داستان های جالبی از پایداری مقابل دشمن روایت شده است. در بنت جبیل یکی از بزرگترین و خونین ترین نبردهای جنگ 33 روزه سال 2006 اسرائیل علیه لبنان به وقوع پیوست. موجودیت و کلیت بنت جبیل هدف دشمن بود، ولی مردم مقاومت کردند و این منطقه به همین خاطر هم جایگاهی ارجمند یافت.

یکی از فرماندهان (مقاومت) نبرد در بنت جبیل گفت، از جمله دلایلی که باعث شد دشمن بنت جبیل را اینگونه و به طور گسترده ویران کند، انتقام گرفتن به خاطر حضور «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب الله در این شهر پس از آزادسازی سال 2000 و سخنرانی اش به خاطر آن پیروزی بود.

 

حدودا یک سال از جنگ 33 روزه گذشته بود که روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» مشاهدات سربازان اسرائیلی را در بنت جبیل منتشر کرد. یکی از این سربازان گفته بود:در پاسخ به اظهارات «سیدحسن نصرالله» دبیر کل حزب

ادامه مطلب ...

خاطرات جنگ 33 روزه

خاطرات جنگ 33 روزه


تهیه کننده : محمود کریمی

منبع : راسخون


یکی از خبرنگاران مستقر در لبنان در یادداشتی که برای رجانیوز و به منظور انتشار آن برای مخاطبین ارسال کرده، از قول رزمندگان حزب الله لبنان و همچنین همکارانش در شبکه خبری المنار، خاطرات جالبی از کشف برخی تحرکات جاسوسی وابستگان رژیم صهیونیستی در لبنان در خلال جنگ سی وسه روزه نقل کرده است.

متن کامل نوشته این خبرنگار به شرح زیر می باشد: چند روز پیش فرصتی فراهم شد تا با چند تن از دوستان شبکه المنار و همین طور مجاهدین حزب الله لبنان دیداری داشته باشیم و گفت و گویی هر چند کوتاه اما بسیار جالب و مفید در کنار آن همه مشغله کاری در ارتباط با جنگ تابستان سال گذشته و مسائل بعد از آن داشته باشیم . هرچند با توجه به اصرار دوستان امکان تصویربرداری و ضبط مکالمات آنها میسر نشد اما تنها به ذکرهمین چند خاطره ای که به صورت پوشیده و نا تمام گفته شد بسنده می کنیم.
یکی از دوستان می گفت روزهای هفتم یا هشتم جنگ بود . ما مشغول گشت زنی در یکی از خیابانهای منطقه ضاحیه جنوبی در بیروت بودیم . در آن زمان بسیاری ازآپارتمان ها و مجتمع های مسکونی به علت بمباران شدید هواپیماهای اسرائیلی که چندین بار در هر روز تکرار می شد ،خالی از سکنه شده بود . همین طور که سرگرم بازدید از ساختمانها و بررسی برخی از دفاتر حزب الله بودیم ناگاه زنی میانسال نظر مارا به خود جلب کرد . آن شخص فرد بی حجابی بود که وارد یکی از ساختمانها شد و بعد از چند دقیقه ناگاه با حجاب از داخل آن خارج شد . حرکت زن برای ما بسیار عجیب و تازگی داشت . به توصیه چند تن از دوستان به تعقیب وی پرداختیم . بعد از عبور از چندین کوچه متوجه شدیم آن زن دستگاهی شبیه به خودکاری نسبتا بزرگ را از زیر عبای ( چادر) خود بیرون آورد و بر روی دیواری علامت گذاری کرد . در ظاهر شما هیچ چیز نمی دیدید . ولی با حرکتی ضربدر مانند نسبتا بزرگی که با آن قلم بر روی دیوار کشید ما احساس کردیم مشغول علامت گذاری بر روی ان محل است . این حرکت بر روی چندین ساختمان دیگر نیز دوباره تکرار شد . برای ما بسیار عجیب بودد که جریان چیست ؟ وقتی متوجه حرکتهای مشکوک و کاملا محتاطانه ان زن شدیم فهمیدیم که بدون شک قضیه ای در کار است . بلافاصله از چند جهت به او نزدیک شدیم و او را بازداشت کردیم . بعد از چند ساعت بازجویی معلوم شد از جاسوسه های اردنی است که با قلم نوری مخصوص خود که تنها از طریق دوربینهای مخصوص هواپیماهای جنگده f16 اسرائیلی امکان ردیابی و دید آن وجود دارد مشغول علامت گذاری مراکز و ساختمانهای مسکونی برخی مسئولین حزب الله است. بلافاصله او را مجبور کردیم که تمام ساختمانهایی که علامت گذاری کرده به ما نشان دهد . منطقه را کاملا تخلیه کردیم . به پیشنهاد یکی از دوستان زن جاسوسه را در بالای یکی از آپارتمانهای علامت گذاری شده بر روی سقف و به صورت دست و پا بسته رها کردیم و رفتیم . این که بعد از ان همه بمباران چه اتفاقی افتاد و اینکه جان سالم بدر برده و یا اینکه دوستان ما برگشته اند و اورا با خود برده اند دیگر الله اعلم .
در همین بین یکی دیگر از بچه های شبکه المنار خاطره جالب دیگری را نقل کرد . او می گفت که در روزهای اول جنگ فردی ملبس به لباس روحانی هر روز بین جوانان محل و نیروهای بسیجی حزب الله که مشغول مراقبت از محل بودند می آمد و انها را دلداری و روحیه می داد که در مقابل تجاوزات و بمبارانهای اسرائیل غاصب مقاومت کنید و از خود صبر نشان دهید . این برنامه برای تقریبا یک هفته ادامه داشت تا اینکه یک روز فردی از نیروهای بسیجی حزب الله در جمع پرسید: علت اینکه این روحانی که ظاهرا هیچ مسئولیتی ندارد در زمانی که هیچ هواپیمایی در آسمان وجود ندارد و بمباران ها انجام شده به این محل می آید چیست ؟ این سوال هر چند در آن شرایط بسیار سخت شاید بی مورد و نادرست بود ولی نظر برخی از دوستان را جلب کرد .
روز بعد که ان روحانی درست بعد از بمبارانهای جنگنده های اسرائیلی دوباره پیدا شد چند تن از نیروهای کادر حزب الله او را گرفتند و برای یک بازجویی ساده با خود بردند . بعدا معلوم شد او نیز از جاسوسان محلی اسرائیل بوده که در لباس روحانی سعی درشناسایی مناطق آسیب دیده و استراتژیک حزب الله داشته است و همیشه همراه خود دستگاه استراق سمع مخصوصی حمل می کرده است .
یکی دیگر از دوستان نقل می کرد که در مناطقی که درگیری مستقیم با نیروهای اسرائیلی داشتیم مانند ناقوره و یا اطراف شهر صور هر از گاهی روبات های پرنده کوچکی را می دیدیم که با سرعت بسیار زیاد و در ارتفاع پائین از اطراف ما عبور می کردند. چیزی شبیه به یک پرنده سبک بال کوچک تیزپرواز . این روباتها دوربینهای بسیار ویژه ای بر روی خود داشتند که از مناطق مختلف عکس و فیلم تهیه می کردند . به راحتی در برخی مواقع از بین نیروهای حزب الله با سرعت عبور می کردند . طبق گفته های او هیچ کدام از مجاهدین موفق به فیلم برداری و گرفتن عکسی از آن روباتها به علت سرعت بالا و تغییر جهت ناگهانی که داشته اند، نشده بودند . بعد از جنگ معلوم شد که این یک نوع روبات کاوشگر ساخت کانادا بوده که اسرائیلیها آنرا ارتقا داده بودند و برای عملیاتهای ویژه و درگیریهای نزدیک از ان استفاده می کرده اند . همین طور گفته شد که کمی قبل ازجنگ ، اسرائیل از سلاحهای لیزری بسیار ویژه ای برخوردار بوده که با تاباندن مستقیم اشعه لیزر به مجاهدین حزب الله به کلی انها را ناتوان می ساخته و برای همیشه فلج می کرده است . بدون اینکه گلوله ای شلیک شود و یا شما فرد مهاجمی را دیده باشید و یا صدایی شنیده شده باشد .
از این گونه خاطرات نمونه های دیگری هم گفته شد که در اینجا نیاز به ذکر و بیان آنها نیست اما آنچه که بیش از هر چیزی خود نمایی می کرده است تلاش نیروهای حزب الله لبنان با ایمانی راسخ و توکل به ائمه اطهار برای مقابله با دشمنی بوده است که از اخرین تکنولوژیهای روز دفاعی و هجومی دنیا برخوردار بوده و ازجاسوسان محلی بسیاری برای شناسایی موقعیت نیروهای عملیاتی و نیز مناطق تجمعی آنها استفاده می کرده و سرانجام با آن همه امکانات و هیاهوی رسانه ای جهانی و پشتیبانی امپریالیسم امریکا شد آنچه که همه دیدیم . باشد که ماه تابان حق بر راه گمراهی و تاریک ما بدرخشد و این قلب خسته و پژمرده مارا ندایی دهد تا حقیقتی روشن و خدایی جلوه گر شود وروز موعودی فرا رسد و این عمر به سلامت به پایان آید .

چامسکی: جنگ 33 روزه تصمیم آمریکا بود

متفکر معروف آمریکایی فاش کرد، تهاجم سی و سه روزه رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان، یک تصمیم کاملا آمریکایی بود.


نوآم چامسکی، در بازدید از روستاهای جنوب لبنان افزود: جنگ سی و سه روزه لبنان یک تصمیم کاملا آمریکایی بود، در حالی که جنگ های پیشین اسرائیل ضد لبنان، فقط با چراغ سبز آمریکا صورت می گرفت.


این صاحبنظر آمریکایی با اشاره به نفوذ شدید صهیونیست ها در بدنه حکومتی و تصمیم گیری آمریکا گفت: افزایش قدرت تاثیرگذاری صهیونیست های مسیحی و لابی صهیونیست ها بر تصمیم گیری های آمریکا، نگران کننده است.

رژیم صهیونیستی در تابستان 2006 به بهانه موضوع اسیرگیری حزب ‌الله لبنان، جنگ سی و سه روزه ای را به راه انداخت که شکست خفت بار و عقب نشینی این رژیم، با بازتاب‌ های گسترده ‌ای شامل قدرت یافتن جبهه مقاومت در منطقه تا تغییر در طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در منطقه، همراه شد.
 
به طوری که از ابتدای اشغال جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی تا خروج این رژیم از جنوب لبنان در سال 2001، حزب ‌الله لبنان یک فرایند تکاملی را طی کرد و توانست مفاهیمی را تثبیت کند که احیای فضای منازعه عربی ـ اسرائیلی یکی از این مفاهیم بود.

همچنین از دستاوردهای این جنگ، می توان گفت: رژیم صهیونیستی و آمریکا قصد داشتند از لبنان به عنوان دالانی ورودی جهت ایجاد تغییرات در منطقه استفاده کنند، اما این گونه نشد و راهبرد آمریکا در دنیا تغییر کرد.

ناگفته‌های جنگ 33 روزه لبنان

ناگفته‌های جنگ 33 روزه لبنان

خبرگزاری فارس: یک کارشناس آشنا به مسائل لبنان بعد از گذشت یکسال از جنگ 33 روزه این کشور در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس ناگفته‌هایی از این جنگ را بازگو کرد.


سعدالله زارعی یک کارشناس آشنا به مسائل لبنان در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس به ارائه ناگفته‌هایی از جنگ 33 روزه لبنان پرداخت و در این باره تصریح کرد: تابستان سال گذشته (21 تیرماه) بین رژیم صهیونیستی و حزب‌الله لبنان جنگی اتفاق افتاد که تفاوت‌های اساسی در دو طرف جنگ به چشم می‌خورد. حزب‌الله نیروهای انسانی و توانایی‌های نظامی خود را بر مبنای جنگ نامنظم و یا همان جنگ‌ چریکی، سازماندهی کرده بود و رژیم صهیونیستی بر مبنای جنگ کلاسیک با حزب‌الله درگیر شد.

وی با بیان اینکه این نوع جنگ پدیده شناخته شده‌ای در دنیا است، اظهار داشت: استفاده فراوان از نیروی هوایی به عنوان مقدمه عملیات زمینی بخشی از تاکتیک و استراتژی نظامی اسرائیل بود. نیروی دریایی رژیم صهیونیستی تلاش کرد بر طبق روش‌های شناخته شده نظامی سواحل لبنان را به محاصره درآورد و تحرک حزب‌الله را در شهرهای ساحلی لبنان دچار اخلال کند و تقریبا متجاوز از 50 ناو و ناوچه‌های خود را در نزدیکی‌های سواحل لبنان مستقر کرد و با استفاده از نیروی نظامی که چیزی بین 30 تا 50 هزار نفر بود و بهره‌گیری از برتری نیروی جنگی، تلاش کرد حریف را از پای درآورد ضمن اینکه در کنار آن از روش‌های تبلیغاتی برای روحیه دادن به نیروهای خود و از بین بردن روحیه حزب‌الله استفاده می‌کرد.
این کارشناس مسائل لبنان افزود: در همین راستا اسامی برخی از چهره‌های شاخص حزب‌الله از جمله سید حسن نصرالله دبیر کل آن را مطرح و مدعی شد که در حمله هوایی کشته شدند. روز سیزدهم جنگ بود که اسرائیل ادعا کرد شهر بنت جبیل در هشت کیلومتری مرز لبنان و فلسطین اشغالی را به تصرف در‌ آورده و بعد از این شهر به عنوان عاصمه (پایتخت حزب الله) نام برد و از این طریق می‌خواست القا کند که کار حزب الله تمام شده و سقوط کرده است.
زارعی با بیان اینکه حزب‌الله در ابعادی از جنگ کلاسیک توانایی‌هایی دارد اما در این جنگ از این روش بهره نجست و جنگ را بر مبنای روش‌های غیر متعارف یا نامتقارن اداره کرد، ادامه داد: حزب‌الله در حقیقت با استفاده از تکنیک‌های خاص خود به دشمن پاسخ داد و میدان جنگ را حزب‌الله تعیین کرد به این شکل که رژیم صهیونیستی هنگامیکه به مرزهای لبنان نزدیک شد و یک ارتش 30 هزار نفره را در یک مدار و محیط تقریبا 3 کیلومتری مستقر کرد، حزب‌الله به جای دادن پاسخ اصلی در آن میدان مرزی، با استفاده از موشک‌ پشت نیروهای مهاجم را مورد حمله قرار داد و به عمق 40 تا 50 کیلومتری رژیم صهیونیستی حمله کرد.
وی اظهار داشت: حزب‌الله به جای تلاش برای از محاصره در آوردن روستای محاصره شده، به شهر صنعتی و سیاحتی حیفا حمله کرد. در موردی دیگر حزب‌الله پادگان حساسی مانند پادگان "صفد " در شمال شرقی فلسطین را مورد هدف قرار داد و عملا میدان درگیری را تعیین کرد و اینگونه نشان داد که به دام رژیم صهیونیستی نخواهد افتاد. حزب‌الله اعلام می‌کرد نیروی چریکی وظیفه حفظ خاک را بر عهده ندارد بلکه می‌بایست بر مبنای گرفتن میدان مبارزه را مشخص کند.
این کارشناس مسائل لبنان با اشاره به اینکه حزب‌الله این فضای ذهنی را برای مخاطبان آماده کرد تا آنها روند جنگ را نه بر اساس محاصره یک روستا و شهرک بلکه بر مبنای تخریبی که متوجه حریف بود، ارزیابی کنند، عنوان کرد: هدف در اینجا وارد کردن حداکثر تلفات به دشمن و جلوگیری از تلفات نیروی خودی بود. تا پایان جنگ گرچه آتش اسرائیل شدید بود اما تلفات آنها بیشتر بود. میزان تلفات اسرائیل که اعلام می‌شد بسیار کمتر از آن چیزی بود که در صحنه وجود داشت و آنها عمدا آمار غیر واقعی منعکس می‌کردند.آنها اعلام کردند که کشته‌‌های ارتش اسرائیل 120 نفر است،‌ اما بر اساس بررسی حزب‌الله که برخی از استنادهای آن مربوط به روزنامه‌های اسرائیلی است، صدها نفر از آنان کشته شدند.
زارعی افزود: کشته‌های حزب‌الله به نسبت کشته‌های نظامیان اسرائیلی کمتر بودند و برای اولین بار معادله کشته معکوس شد. در برابر هر یک شهید حزب‌الله حداقل سه نفر از نظامیان اسرائیلی کشته شدند که تجربه‌ای جدید بود و دلیل آن هم تاکتیک حزب‌الله در استفاده از جنگ چریکی کارآمد بود.
وی یادآور شد: حزب‌الله خیلی برنامه‌ریزی شده از مهمات خود استفاده می‌کرد و تلاش می‌کرد برتری خود را در مقابله با آتش اسرائیل حفظ کند و اسیر برنامه‌های رژیم صهیونیستی نشد و با یک فرمول مشخص جنگ را مدیریت کرد، به گونه‌ای که اگر جنگ چندین ماه هم ادامه پیدا می‌کرد حزب‌الله از نظر توانایی آتش و مبادله آتش می‌توانست مقاومت کند و بلکه تا چند سال جنگ را اداره کند و مشکلی پیش نیاید.
این کارشناس مسائل لبنان با بیان اینکه رژیم صهیونیستی بی محابا در این جنگ از مهمات خود استفاده کرد به طوریکه در اواخر جنگ گفته شد که دچار کمبود تسلیحات شد و برای جبران وضعیت آمریکا تسلیحات خود را از پایگاه اینجرلیک در ترکیه و پایگاهی در قطر به اسرائیل روانه کرد، اظهار داشت: نکته بسیار مهم دیگر در تاکتیک حزب‌الله این بود که حزب الله در برابر افکار عمومی و خواسته‌هایی که متوجه او مبنی بر حمله به تل‌آویو بود،‌ نه بر اساس خواسته‌های احساسی بلکه بر اساس تاکتیک کارآمد جنگی مدیریت عمل کرد.
زارعی گفت: تل‌آویو گروگان حزب‌الله بود و اگر رژیم صهیونیستی گامی را در راستای فشار به حزب الله برمی‌داشت از سوی حزب الله تهدید می‌شد که اگر به این کار ادامه دهد تل‌آویو را زیر آتش می‌گیرد و رژیم صهیونیستی ناچار بود در بسیاری موارد با محدودیت‌هایی در جنگ وارد شود.
وی با اشاره به اینکه اسرائیل پایتخت لبنان را هدف قرار نداد و حتی بخش وسیعی از لبنان از تیر راس دور بود و تنها 4000 کیلومتر مربع مورد هجوم اسرائیل بود، تصریح کرد: در حدود 6 هزار و 400 کیلومتر مربع عملا امن بود و حزب‌الله توانسته بود فشار جنگ را محدود کند و آوارگان لبنانی در داخل خود لبنان مورد پذیرایی قرار گیرند و در محیط امن باشند.این یکی از نقاط درخشان حزب‌الله بود که با گروگان گرفتن تل‌‌آویو بخش وسیعی از لبنان از تیر راس حملات اسرائیل دور نگه داشته شد.
این کارشناس مسائل لبنان یکی دیگر از موضوعاتی را که سبب شد اسرائیل در جنگ دچار وحشت شود قدرت و سیستم نشانه‌روی حزب‌الله عنوان کرد و ادامه داد: اسرائیلی‌ها گمان می‌کردند حزب‌الله دارای موشک‌هایی است که از دقت کافی برخوردار نیست و فرودهایی هدفمند ندارند.در جنگ حزب‌الله دست به اقداماتی زد که این تصور را بر هم زد.
زارعی اظهار داشت: غروب روز چهارم جنگ سید حسن نصرالله تصمیم گرفت با لبنانی‌ها صحبت کند، چون اسرائیل اعلام کرده بود وی را به شهادت رسانده‌اند.نصرالله همچنین تصمیم گرفت هدیه شیرینی به مردم لبنان دهد. در اواخر مصاحبه با تلویزیون المنار که به طور همزمان از ده‌ها شبکه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی پخش می‌شد، از آنها خواست ساحل را بنگرند و شاهد اصابت موشک حزب‌الله به یکی از ناوچه‌های پیشرفته اسرائیل باشند و بسیاری از مردم به سمت ساحل دویدند و به چشم شاهد اصابت موشک به ناو "صاعر 5 " بودند که از کمر به دو نیم تقسیم شد و در آب‌های بیروت فرو رفت و 34 نظامی اسرائیلی کشته شدند.
وی گفت: از دیگر کارهای خاصی که بر خلاف تبلیغات رژیم صهیونیستی حزب الله موفق به انجام آن شد، حمله به قلب قطار شهری حیفا بود.یک روز استاندار حیفا با حضور در تلویزیون خطاب به مردم حیفا اعلام کرد که از تهدیدات موشکی حزب‌الله نهراسند زیرا اسرائیل توانایی دفع حملات هوایی و موشک‌های حزب‌الله را قبل از رسیدن به حیفا دارد چرا که این شهر مجهز به سیستم دفاع هوایی است.
این کارشناس مسائل لبنان بیان کرد: دو ساعت پس از این مصاحبه، موشک‌های حزب‌الله یکی بعد از دیگری در حیفا فرود آمدند و یک فروند که به طور دقیق برای از کار انداختن مترو حیفا روانه شده بود، مترو را از کار انداخت. بعد از آن استاندار حیفا در تلویزیون ظاهر و با عذرخواهی از مردم اسرائیل گفت که سیستم دفاعی شهر توانایی مقابله با موشک‌های بالستیک را دارد و دلیل اصابت موشک‌های حزب‌الله این است که موشک‌های حزب‌الله از این نوع نیست. وی برای توجیه ضعف سیستم‌های دفاعی اسرائیل تصریح کرد که موشک‌های حزب‌الله چون در برد پایین و سطح کم از زمین شلیک می شوند اینگونه به هدف‌ها برخورد می‌کنند.
زارعی ادامه داد: این افتضاحی بود که برای اسرائیلی‌ها به وجود آمد زیرا طی پنج سال 10 میلیارد دلار برای سیستم دفاع موشکی هزینه کرده و مدعی بودند کلیه تجهیزات اسرائیل از هجوم موشک‌ها و راکت‌ها ایمن هستند.
وی با بیان اینکه حمله حزب‌الله به پایگاه هوایی "صفد " از دیگر اقدامات حزب‌الله بود، گفت: اسرائیل همواره بر روی قدرت این پایگاه مانور می داد. این پایگاه در حدود 25 تا 30 کیلومتری مرز لبنان واقع شده است. موشک‌های حزب‌الله، این برترین پادگان رژیم صهیونیستی را مورد هدف قرار داده و به سیستم آن آسیب‌های جدی وارد کردند و اسرائیلی‌ها برای رسوا نشدن اعلام کردند که سیستم این پادگان دچار نقص فنی شده است.
این کارشناس آشنا به مسائل لبنان در مورد جنگ‌ زمینی نیز عنوان کرد: آنچه در زمین اتفاق می‌افتاد جنگ تن به تن و تن با تانک بود. اسرائیل برای حفظ نیروهای خود برای هر نیرو یک تانک مرکاوا پیش بینی کرده بود که با حزب‌الله نفر به نفر درگیر بودند. نیروهای حزب‌الله با استفاده از تاکتیک‌های چریکی که خود طراحی کرده بودند به طور برق آسا آنها را با امکانات مختلف موشکی منفجر می‌کردند، هنگامیکه تعداد تانک‌های منفجر شده به 10 تا 12 می‌رسید اسرائیلی‌ها مبادرت به عقب نشینی می‌کردند.در منطقه بنت الجبیل، الطیبه، مارون راس و ... بارها این صحنه تکرار شد.
زارعی تصریح کرد: اساسا حزب‌الله یک نیروی نظامی جدا از مردم نیست و بخشی از مردم لبنان است. نیروهای حزب‌الله قبل از جنگ مشغول کار کشاورزی بودند یا کارگر، معلم و دانش‌آموز و اقشار مختلف مردم بودند. به محض شروع جنگ تبدیل به نیروهای چریکی شدند. از قبل آموزش دیدند و اساسا این خود مردم بودند. یکی از مشکلات بزرگ اسرائیل همین بود که نمی‌دانست چه کسانی چریک هستند و چه کسانی نیستند.
وی اظهار داشت: حزب‌الله به یک نیروی لایزال مردمی متصل بود. اگر تمامی چریک‌های در صحنه شهید می شدند می‌توانست ظرف یک ساعت نیروی تازه نفس وارد صحنه کند.یک چریک حزب‌الله به لحاظ روحیه بالا، توانایی رژیم با 100 نظامی اسرائیلی برابری می‌کرد. این در صحنه واقعا اتفاق افتاد. مثلا در روستای "عیتا الشعب " تعداد چریک‌های مدافع در هفته پایانی جنگ شاید از 30 نفر تجاوز نمی‌کرد و در هما جا ما شاهد بودیم اسرائیل با حدود دو هزار نیرو تلاش می‌کردند روستا را تصرف کنند و تا آخر جنگ هم موفق نشدند.
کارشناس مسائل لبنان یادآور شد: در تصرف بنت جبیل اسرائیل تبلیغ می‌کرد که 5 هزار چریک حزب‌الله آن را محافظت می‌کنند و ناتوانی خود را اینگونه توجیه می‌کرد.اما تعداد آنها بسیار کمتر بود.اسرائیل تا پایان جنگ هیچ گاه نتوانست وارد شهری و یا حتی روستایی شود و گرچه روستاها را محاصره می‌کرد ولی از ترس چریک‌ها جرات ورود به آنها را نداشت.
زارعی تاکید کرد: اعتقاد نیروی حزب‌الله به مهدویت، قیامت و خدای متعال و وظیفه و رسالت آنان بسیار تعیین کننده بود و آموزش‌های اعتقادی و توسل آنها به اهل بیت در پیروزی آنها موثر بود.
انتهای پیام/.

تلفات ارتش صهیونیستی در جنگ 33 روزه


نگاهی به تلفات ارتش صهیونیستی در جنگ 33 روزه


در تمام ایام جنگ 33 روزه لبنان ارتش صهیونیستى به هیچ‏وجه در وضعیتى قرار نگرفت که بتواند خسارات خود را با طرف لبنانى مقایسه کند. در حالى که تلفات نظامیان صهیونیست در نبردهاى زمینى، روزبه‏روز توسط رسانه‏هاى صهیونیستى و همچنین شبکه تلویزیونى "المنار" (ارگان حزب‏الله لبنان) به سراسر جهان مخابره مى‏شد، هیچ آمار دقیق و قابل اعتمادى از تلفات وارده به رزمندگان مقاومت اسلامى وجود نداشت.
به گزارش خبرگزاری فارس، حزب‏الله تنها در چند مورد انگشت‏شمار به شهداى مقاومت اسلامى اشاره کرده بود و اسراییل هم هیچ دلیل و مدرکى براى دعاوى عجیب و غریب خود مبنى بر کشته شدن صدها چریک مقاومت (تا مرز 500 و 600 نفر) ارائه نمى‏کرد و همین نشان مى‏داد که آمار ارائه شده از سوى رسانه‏ها و واحدهاى جنگ روانى صهیونیستى از چه میزانى از صحت و سقم برخوردار است.ارتش صهیونیستی با پخش اعلامیه هایی که با بی سلیقه گی کاملی طراحی شده بودند ، بار ها لیست های عریض و طویلی از اسامی فرماندهان کشته شده حزب الله را در روستا های جنوب لبنان پخش می کرد که تنها باعث خنده مردم می شد چرا که صاحبان اکثر آن اسامی در طول جنگ بارها به زادگاه خود و دیگر روستاهای جنوب تردد می کردند و دروغ های شاخداری را که برای انتشار آن ها از اسکادران های هوایی ارتش صهیونیستی استفاده می شد برملا می نمودند.
در حالى که دوربین‏هاى تلویزیونى، تصاویر منحصر به فرد انهدام تانک‏هاى "مرکاوا"، سقوط هلى‏کوپترهاى "آپاچى"، انتقال مجروحان غرق در خون اسراییلى به بیمارستان‏هاى "حیفا"، "صفد" و "طبریه" و تشییع و دفن اجساد سربازان اسراییلى را همه روزه به سراسر جهان مخابره مى‏کردند، حتى یک عکس یا چند ثانیه فیلم از چریک‏هاى در حال رزم حزب‏الله وجود نداشت، هیچ گزارشى از آنان پخش نمى‏شد و حتى شبکه تلویزیونى "المنار" هم فیلمى از نیروهاى در حال رزم خود پخش نمى‏کرد. آنچه رسانه‏هاى بین‏المللى از لبنان منتشر مى‏کردند، تنها به خاک و خون کشیده شدن غیرنظامیان (اعم از کودکان و زنان و سالخوردگان) و آوارگى و خرابى خانه و کاشانه شیعیان "ضاحیه" و "جنوب لبنان" بود.. از سوى دیگر روزنامه‏ها و تلویزیون‏ها نیز پر بود از تصاویر و فیلم‏هاى همرزمان و همقطاران آنان که روى برانکارد و داخل آمبولانس‏ها از درد ناله مى‏کردند و در مقابل، دریغ از حتى یک تصویر از جنازه یا مجروحى که متعلق به نیروهاى حزب‏الله باشد. این توازن به قدرى مضحک بود که اسارت سه نیروى عادى حزب‏الله به دست صهیونیست‏ها و نمایش عکس و فیلمهاى آن هم، کمکى به بهبود اوضاع نکرد.
پس از برقراری آتش بس و پایان جنگ 33 روزه، باز هم هیچ آماری از شهدای حزب الله در جنگ ارائه نشد و این موضوع برای رژیم صهیونیستی بسیار گران تمام شد زیرا که هیچ سندی برای اثبات دعاوی این رژیم درباره تلفات حزب الله را در اختیار تحلیلگران و کارشناسان صهیونیست قرار نمی داد.حتی شمارش تابوت هایی که پس از پایان جنگ در روستاهای جنوب لبنان تشییع می شد کمکی به صهیونیست ها نکرد زیرا به هیچ وجه قابل تشخیص نبود که تشییع شده گان جزو مقتولین در صحنه نبرد رویارو هستند یا در جریان بمباران های هوایی جان داده اند.امروز با گذشت دو سال از پایان جنگ 33 روزه، هنوز هم هیچ آمار مشخصی از اعضای رسمی حزب الله که در جنگ های زمینی به شهادت رسیده اند وجود ندارد اما آمار آن ها چیزی در حدود 100 نفر تخمین زده می شود. با احتساب آن دسته از کادر های حزب الله که هنگام حضور در خانه های خود یا در دفاتر محلی حزب الله بر اثر بمباران هوایی به شهادت رسیدند، این آمار به حدود 200 تا 250 نفر ارتقا پیدا می کند.
در مقابل وزارت جنگ رژیم صهیونیستی آماری را از نظامیان کشته شده خود را منتشر کرده است که گرچه با توجه به سوابق عدم صداقت دستگاه های رسمی این رژیم و همچنین شدت و حدت جنگ های زمینی لبنان دور از واقعیت به نظر می آید اما در هر حال تنها آمار رسمی منتشر شده می باشد. متن کامل این لیست به شرح زیر است:

بر اساس این آمار از سوى پایگاه اینترنتى وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستى منتشر شده است ،117نظامى صهیونیست در جریان نبرد با چریکهاى مقاومت اسلامى به قتل رسیدند. از این تلفات به ترتیب:
هشت نفر در 21 تیر (روزآغاز جنگ)،
*4 نفر در 23 تیر،
*2 نفر در 28 تیر،
*6 نفر در 29 تیر،
*4 نفر در 2 مرداد،
*9 نفر در 4 مرداد،
*3 نفر در 10 مرداد ،
*یک نفر در 11 مرداد،
*4 نفر در 12 مرداد،
*3 نفر در 13 مرداد،
*2 نفر در 14 مرداد،
*12 نفر در 15 مرداد،
* 5 نفر در 16 مرداد،
*2 نفر در 17 مرداد،
*16 نفر در 18 مرداد،
* 3 نفر در 19 مرداد،
* 24 نفر در 21 مرداد (سى‏امبن روز جنگ)،
* 9 نفر در 22 مرداد و
*یک نفر در 27 مرداد (سه روز پس از آتش بس) به هلاکت رسیده‏اند(این کشته، از افسران تیپ "269 سایرت ماتکال" بود که طى یک عملیات "هلى برن" ناموفق به دست حزب‏الله کشته شد.)

به این ترتیب سى‏امین روز جنگ، پرتلفات‏ترین مقطع براى ارتش صهیونیستى بود و تنها سه روز بعد مقامات صهیونیست آتش بس را پذیرفتند. کشته‏هاى این جنگ شامل نیروهاى "تیپ گولانى"، "تیپ ناحال"، "تیپ چتربازان"، "واحد ویژه ماگلان"، "تیپ 401 زرهى"، "نیروى دریایى" و "تیپ 269 سایرت ماتکال"بودند. واحدهاى نامبرده، برجسته‏ترین و مشهورترین یگان‏هاى رزمى ارتش رژیم صهیونیستى هستند که هر کدام در تاریخ جنگ های اعراب و اسراییل کارنامه عریض و طویلی دارند.البته آمار های دیگری نیز از طریق برخی پایگاه های اطلاع رسانی غربی منتشر شده است که آن ها هم به دلیل بالا بودن آمار زیاد قابل اعتنا نمی باشد اما تجربه نشان داده است که باید آمار ارائه شده از سوی صهیونیست ها را حد اقل در 2 ضرب کرد.

شکست نیروهای ویژه اسراییل از چریکهای حزب الله

چریکهای شبح وار حزب الله


  • ابتدا به تعریف نیروهای ویژه و جایگاه انان در  ارتش اسراییل می پردازیم

نیروهای ویژه: نیروهای ویژه special forces در جنگ های مدرن و معاصر جایگاه ممتاز و خاصی دارند

این نیروها قادرند بدون تمرکز فرماندهی جنگ ویژه (عملیات نامنظم عملیات پدافند داخلی عملیات روانی)در محیط های جغرافیایی ( کویر بیابان جنگل کوهستان شهر) و به صورت اشکار نیمه پنهان پنهان و در شرایط صلح جنگ و نه صلح و جنگ به اینجام رسانند


«ویکتور استروفسکی» مامور سابق موساد در کتاب «راه نیرنگ»خود می‌نویسد که «موساد» (سرویس اطلاعات خارجی) از جوخه‌های تروری سود می‌جوید که نام سازمانی و رمزی آنان «کیدون» است. جوخه‌های متشکل اززبده‌ترین و بی‌رحم‌ترین نیروهای عملیاتی موساد که وظیفه ترور و قتلدشمنان رژیم صهیونیستی را در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی برعهده دارند.از جمله این ترورها می‌توان به ترور رهبران گروه «سپتامبر سیاه» پس ازحادثه المپیک مونیخ در سال 1972 طی عملیاتی با نما «خشم خدا» (که استیون اسپیلبرگ بر مبنای آن فیلم مونیخ را در سال 2005 جلوی دوربین برد) ترورشهید فتحی شقاقی در مالت، خالد مشعل در اردن و از همه مهمتر رفیق حریری درلبنان در سال 2004 که در واقع در حکم مبدا پروژه حذف و خلع سلاح حزب‌ا...قرار گرفت

نیروهای کیدون شاباک، مسئولیت طراحی و انجام ترور رهبران انتفاضه را برعهده داشته است که از جمله مهمترین آنها می توان به ترور شهید «مهندس یحیی عیاش» (فرمانده گردانهای عزالدین قسامحماس»، شهید شیخ احمد یاسین (رهبر معنوی حماس) و شهید دکتر «عبدالعزیزرنتیسی» اشاره کرد.

فرماندهان ارتش صهیونیستی خوب به یاد دارند که همیشه در میدان جنگ با ارتش‌های عربی نیروهای کیدون همیشه بهترین کارنامه نظامی را از خود به یادگار گذارده‌اند و بهترین نتایج را برای این رژیم حاصل کرده‌اند. اشاره به سوابق با این همه اما نیروهای کیدون در صحنه یک نبرد نه تنها نتوانسته اند هیچ دستاورد شاخص نظامی را کسب نمایند که حتی ضرب شصت‌های بزرگی نیزنوش جان کرده‌اند. صحنه نبرد با حزب‌ا... لبنان.

فرمانده نیروهای ویژه در نیروی زمینی تحت عنوان «افسر ارشد نیروهای چترباز و پیاده» خوانده می‌شود که در واقع در حکم «فرماندهی عمومی نیروهای ویژه» آن است .

دو یگان از دیگر واحد‌ها خاص‌تر و معروف‌ترند.واحد «اگوز» Egoz و واحد Sayeret Matkal واحد Egoz «یگان ضربت ویژه ضدچریکی» ارتش صهیونیستی است که تحت فرماندهی تیپ گولانی قرار دارد و تنهاواحد ویژه‌ای است که به طور تخصصی مسئولیت عملیات ضد چریکی‌ ارتشصهیونیستی را برعهده دارد. این واحد در جنوب لبنان متحمل ضربات سنگینی ازحزب‌ا... لبنان شده است. واحد‌های تحت امر افسر ارشد نیروهای چترباز و پیاده عبارتنداز واحد‌های «منظم و نامنظم». واحد‌های منظم تحت امر این فرماندهی عبارتنداز 4 تیپ پیاده کماندویی و هوابرد که به ترتیب عبارتند از: 1_ تیپ پیاده نیرو مخصوص «گولانی» 2_ تیپ پیاده نیروی مخصوص «گیوعاتی» 3_ تیپ ویژه هوابرد 226 «تصانهانیم» 4_ تیپ ویژه «ناحال». مضاف بر این 4 تیپ منظم رزمی ویژه، فرماندهی نیروهای ویژه شامل 10 واحد ویژه ضربت نامنظم است. واحد‌های ضربت ویژه‌ای که وظایف جنگهای ویژه چون جنگ چریکی و ضدچریکی، ضد شورش، ضدتروریسم و ضد ترور، عملیات روانی و ... را برعهده دارند.

فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل شباهت زیادی به «فرماندهی عملیات ویژه» نیروی زمینی ارتش امریکا دارد. در واقع فرماندهی نیروهای چترباز و پیاده اسرائیل ترکیبی است ازفرماندهی عملیات ویژه نیروی زمینی ارتش آمریکا به انضمام «سپاه هیجدهم هوابرد» به عنوان نخبه‌ترین سپاه رزمی نیروی زمینی آمریکا.

این همان سپاهی است که ستون فقرات اشغال نظامی عراق توسط امریکا راتشکیل می‌داد. سپاه هجدهم هوابرد نیروی زمینی امریکا از یگانهای ذیل ترکیب یافته است. 1_ لشکر 82 هوابرد، 2_ لشکر 101 هوابرد، 3_ لشکر 10 کوهستانی،4_ لشکر 3 پیاده.

 

علاوه بر سپاه هجدهم و واحد‌های منظم آن فرماندهی عملیات ویژه واحد‌های نامنظم دیگری را نیز شامل می‌شود که عبارتند از: 1_ 15 گروه کلاه سبز(هوابردها) 2_ هنگ 75 رنجر 3_ هنگ 160 عملیات ویژه تازش هوایی 4_ نیروی دلتا در اشغال عراق لشکر 101 و 82 هوابرد به انضمام هنگ 75 رنجر و نیروی دلتا نقشی بی‌بدیل بر عهده داشتند.

 

 تیپ فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل تقریبا معادل 4 لشکر سپاه هجدهم امریکاست. تیپ ویژه هوابرد «تصانهانیم» معادل لشکر 101 هوابرد، تیپ گلانی معادل لشکر 82 هوابرد، تیپ ناحال معادل لشکر 10 کوهستانی و تیپ گیوعاتی معادل لشکر 3 پیاده. واحد‌های نامنظم و ویژه Sayeret Matkal نیز دقیقامعادل «نیروی دلتا» Delta Force ایالات متحده است.

 

در میان این هر 4 تیپ، تیپ هوابرد بیش از دیگر تیپ‌ها دارندهافتخارات نظامی بود. و لذا از این حیث در جامعه نظامی اسرائیل خوشنام‌تر وپرافتخار‌تر می‌نماید. پس از آن تیپ گلانی قرار دارد.

 

 

فرماندهی نیروهای ویژه (افسر ارشد چترباز و پیاده) در جنگ 33 روزه لبنان را سرتیپ دوم «یوسی هیمن» عهده‌دار بود اما به علت شکست سنگین ارتش اسرائیل از چریک‌های مقاومت اسلامی حزب‌ا... وی اولین افسر ارشدی بود که پس از اتمام جنگ برکنار گردید. روز سه‌شنبه 31 مرداد 1385 یوسی هیمن ازکار برکنار و سرتیپ دوم «یوسی باخار» به جای وی فرماندهی نیروهای ویه چترباز و پیاده را عهده‌دار شد.

 

اسرائیل طی یک باز تعریف نو از «دکترین کیدون» با وضع استراتژی جدیدی از این دکترین تحت عنوان «استراتژی عقاب و افعی» نیروهای ویژه خود را در حکم بازوی استراتژیک نبرد با حزب‌ا... قرار داد.

 

 

 

به بهانه به اسارت درآمدن 2 سرباز اسرائیلی در جولای 2006، ارتش اسرائیل هجومی سراسری به لبنان را تحت عنوان «سیر دگرگونی» آغاز نمود.عملیاتی نظامی که از حیث سیاسی، نظامی، استراتژیک و اطلاعاتی در تاریخ جنگهای اسرائیل بی‌مانند شد.

 

جنگی نیابتی که اسرائیل به نیابت از امریکا بر ضد حزب‌ا... آغازکرد. مسیر دگرگونی نیز آن چنان پیش رفت که در نهایت مرکز ثقل استراتژی جنگی آن برعهده نیروهای کیدون نهاده شد.

 

 

از آنجا که نیروهای کیدون در حوزه جنگ‌های چریک شهری در منطقه خاورمیانه بسیار کارآزموده‌تر و زبده‌تر ازنیروهای ویژه امریکایی حتی نیرویی چون «دلتا» است، لذا آمریکایی‌ها از این نیروها در عراق استفاده بسیار نمودند. بارزترین این موارد، بهر‌ه‌گیری نیروهای امریکایی از یکان ضربت ویژه ضد چریکی «اگوز» به همراه گردان«گیدعون» (هر دو جمعی تیپ گولانی) در حمله به شهر نجف در سال 2003 علیه نیروهای مقتدی صدر  بود.

 

 تمامی واحد‌های زمینی (زرهی، پیاده، ویژه، اطلاعات و ...) به انضمام واحد‌های هوانیروز به غیر از واحد‌های نیروی هوایی درصحنه عملیات زمین و هوابرد تحت فرماندهی ستاد فرماندهی شمالی قرار داشت.

 

تمامی این واحد‌ها عبارت بودند از 4 لشکر زرهی، 7 تیپ پیاده و زرهی،4 تیپ ویژه پیاده و هوابرد (نیروهای ویژه، یک گردان اطلاعات _ شناسایی، 2گردان رزمی _ مهندسی به انضمام 10 واحد ضربت ویژه نیروی زمینی و چند واحدضربت ویژه دریایی و هوابرد.

 

 

در تمامی جنگ‌های اسرائیل، سرالاسرار توفیقات نظامی اسرائیل را «دست برتر اطلاعاتی» و «اشراف کامل خبری» دانسته‌اند.

 

با وجود آنکه ارتش اسرائیل از وجودگردان اطلاعات شناسایی «شاهان» وابسته به فرماندهی اطلاعات نیروی زمینی به انضمام شبکه‌های جاسوسی موساد در خاک لبنان و انواع و اقسام ابزارهای تکنولوژیکی کسب اطلاعات از ماهواره‌های نظامی افق 1 تا 6 گرفته تاهواپیماهای با سرنشین و بدون سرنشین جاسوسی و بالن‌های جاسوسی _ که 24ساعته وجب به وجب خاک لبنان را می‌کاویدند باز هم ارتش این رژیم در واقع از حزب‌ا... و توان نظامی مقاومت اسلامی هیچ نمی‌دانست. اسرائیل گمان می‌کرد که با بمباران تمامی نقاط استراتژیک و شناسایی شده حزب‌ا... چون ستاد مرکزی آن، ساختمان المنار، خانه سید‌حسن نصرا... و دیگر فرمانده ان حزب‌ا... و ... کار حزب‌ا... را خواهد ساخت غافل از آنکه حزب‌ا... بسیار پخته‌تر و ورزیده‌تر از آن است که به این راحتی به دام افتد.

 اسراییل استراتژی «تارهای عنکبوتی» را برای حذف حزب‌ا... ارایه داد. ازآنجا که اساس هر عملیات نظامی را اطلاعات جامع و کامل تشکیل می‌دهد و این قاعده در عملیات‌های ویژه با قاطعیت بیشتری جای است، نیروهای کیدون نیز ازاین قاعده مستثنی نبودند

 

تارهای عنکبوتی که ناظر پیاده‌سازی نیروهای ویژه اسرائیل به وسیله«هلی برد» در پشت نیروهای مقاومت اسلامی به شکل تارهای عنکبوت به منظورکشته یا اسیر نمودن آنها بسیار دقیق و فنی طراحی شده بود اما از یک مشکل بزرگ رنج می‌برد.

 

فقدان اطلاعات درباره تعداد، ساختار، شیوه، تاکتیک جنگی، پشتیبانی،سیستم کنترل و فرماندهی و ... چریکهای مقاومت اسلامی حزب‌ا... این گونه بود که ورزید‌ه‌ترین و زبده‌ترین نیروهای ویژه اسرائیل باید با چریکهایی می‌جنگیدند که از آنان هیچ نمی‌دانستند و این چنین بود که در محافل رسانه‌ای و نظامی جنگ نیروهای کیدون با چریکهای حزب‌ا... «جنگ اشباح»shadow war لقب گرفت. در جنگ اشباح حزب‌ا... با استفاده از بدیع‌ترین وپیچیده ترین شیوه‌ها و تاکتیک‌های جنگی در چهارچوب استراتژی جنگ چریکی _که هم اکنون نیز در زمره ناشناخته‌ترین شیوه‌های جنگ چریکی است و شگفتی فرماندهان، استراتژیست‌ها و متخصصین نظامی جهان را برانگیخته است _نیروهای کیدون و به طریق اولی ارتش اسرائیل را به شکست کشاند.

 

تمامی 4 لشکر رزمی، 11 تیپ پیاده به انضمام تیپ‌ها و گردانهای پشتیبانی و نیروهای ویژه و پشتیبانی 100 فروند جنگنده بمب‌افکن f.16 ودهها فروند هلی کوپتر آپاچی به استعداد بیش از 40 هزار نفر نیرو نتوانستندبر یک سازمان کوچک چریکی غلبه یابند و حتی از آن شکست خوردند. بنا بر قول روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» 1 لشکر زرهی و 2 تیپ گولانی و هوابرد اسرائیل دو هفته تمام در بنت جیل اسیر دستان تنها 50 چریک حزب‌ا... بودند و این ازعجایب جنگهای تاریخ معاصر است.

 

 

چهارمین قدرت نظامی جهان و نیروهای کیدون‌اش اسیر دستان رزمندگان شبح‌وار حزب‌ا... بودند. رزمندگان حزب‌ا... سایه‌وار چنان کردند که چهارمین قدرت نظامی جهان مجبور شود تا فرماندهی در صحنه خود را در حین جنگبرکنار و فرمانده جدیدی برگزیند. چیزی که در تاریخ اسرائیل بی‌نظیر بودهاست. نیروهای ویژه اسرائیل در بنت جیل، مارون الرس، عشرون بعلبک (با پیادهکردن 300 کماندو از تیپ هوابرد برای ربودن سید‌حسن)، مرجعیون و ... بارهاو بارها شکست سنگینی از حزب‌ا... خوردند.