شهادت آب

شهادت آب

یک محقق ژاپنی به نام ایموتو با انتشار یافته‌های تحقیقات خود مدعی شد که مولکول‌های آب هوشیار بوده و نه تنها نسبت به محیطی که در آن قرار دارند شکل پذیر هستند بلکه نسبت به مفاهیم انسانی نیز تأثیرپذیرند.

نظریه این محقق ژاپنی که تاکنون از سوی مؤسسات علمی فیزیکی و زیست‌شناسی مورد تأیید قرار گرفته است، مبتنی بر بررسی نمونه‌های فراوانی از کریستال‌های منجمد شده آب و مقایسه آن با یکدیگر است.
پروفسور «ایموتو» ‌که یافته‌های خود را در سه جلد کتاب ارائه کرده است، معتقد است که مفاهیم متافیزیکی محیط بر روی شکل و ترکیب مولکولی آب تأثیر می‌گذارد.
این دانشمند ژاپنی که فارغ‌التحصیل دانشگاه یوکوهاماست، دارای یک مؤسسه تحقیقاتی به نام SHM در ژاپن است که امور تحقیقاتی مربوط به کریستالیزه شدن آب را در آنجا انجام می‌دهد. 


آب، پیام مهمی برای ما دارد. آب به ما می‌گوید که نگاه عمیق‌تری به خودمان و محیط اطرافمان بیندازیم. زمانی که با آیینه آب به تماشای خود می‌نشینیم، این پیام به طور شگفت‌آوری خود را شفاف و درخشان می‌کند و در می یابیم که زندگی بشر مستقیما به کیفیت آبی که در اطراف ما یا درون بدن ماست، روی آورده است. تصاویر و اطلاعات ارائه ‌شده در این مقاله،‌ بازتابی از فعالیت «ماسارو ایموتو» است. «ایموتو» کتابی با نام «پیغام آب» منتشر کرده که برگرفته از یافته‌های تحقیقات جهانی وی است. اگر شما نسبت به تأثیرپذیری افکارتان از وقایع درون یا پیرامونتان شک و تردید دارید، اطلاعات و عکس‌هایی که در اینجا آورده شده را ببینید. این تصاویر که مستقیما بر اساس نتایج به دست آمده در کتاب «ایموتو» است، مطمئنا در فکر و ذهن شما دگرگونی پدید می‌آورد و عقاید شما را عمیقا تغییر می دهد .
بنا بر آنچه در کتاب «ایموتو» آمده است، انرژی ارتعاشی بشر، افکار، نظرات و موسیقی بر ساختار مولکولی آب اثر می‌گذارد.
«ایموتو»، تغییرات مولکولی آب را به وسیله تکنیک‌های عکسبرداری و مشاهده میکروسکوپی به صورت سند و مدرک درآورده است. به این صورت که وی قطراتی از آب را به صورت یخ درآورده و سپس آنها را در یک فضای تاریک میکروسکوپی مورد آزمایش که از قابلیت‌های عکاسی برخوردار بوده، قرار داده است. تحقیقات وی، آشکارا تغییر شکل ساختار مولکول آب را به نمایش گذاشته است و اثر محیط بر ساختار آب را نشان می‌دهد.
«ایموتو» به تفاوت‌های جالب ‌توجهی در ساختار کریستالی آب دست یافته است که از منابع گوناگون و شرایط مختلف در روی کره زمین تهیه شده‌اند.

برای درک بهتر این موضوع چندین مثال همراه با عکس آورده می شود :

۱- یکی از آزمایش های ایموتو تاثیر دعا بر شکل مولکول های آب بود . بدین منظور از عده ای خواست تا کنار رودخانه فوجی وارا ایستاده و دعا کنند . او نتایج عکسبرداری از مولکولهای آب را قبل از دعا و بعد از دعا به صورت زیر ارائه داده است :



تغییر شکل مولکول آب در مجاورت موسیقی هوی متال




اثر یکی از اسماء خداوند



قرار دادن آب در مجاورت شکوفه های گیلاس و دگرگونی ظاهر هندسی آن به شکل شکوفه

نکته: بسیار در روایات وارد شده که برای فلان بیماری فلان دعا را بر آب بخوان و بخور تا شفاء پیدا کنی.(تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل)


أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ

«آیا ندانسته‏اى که هر که [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى‏گویند و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشوده‏اند [تسبیح او مى‏گویند] همه ستایش و نیایش خود را مى‏دانند و خدا به آنچه مى‏کنند داناست»

(سوره نور آیه41)



چرا استعمال طلا برای مردان حرام است

چرا استعمال طلا برای مردان حرام است؟



پیش از همه باید بدانیم که خداوند هر چیزی را که برای ما نهی کرده است ضررهایی دارد که به خودمان   برمی گردد. اما از جمله ضررهایی که می توان برای استفاده طلا برای مردان برشمرد عبارتند از: از نظر پزشکی، طلا روی گلبول های قرمر خون مردان اثر سوئی دارد و سیستم ایمنی بدن آنان را دچار اشکال می کند. وقتی طلا با پوست تماس پیدا می کند، یون های آن وارد بدن می شوند. این یون ها در مردان در کبد جمع و همان جا متوقف می شوند و موجب اختلال می شوند

 


تحقیقات پزشکان در سالهای اخیر نشان داده است که طلا دارای خاصیتشبه القائی است که بر پوست و خون مردان اثر منفی می گذارد این خاصیت باعث می شود خون دچار غلظت خاصی شود و حالت کثیفی به آن دست دهد. البته نکات دیگری هم هست که در مجموع، موجب امراض قلبی و خونی و سکته می شود و این اثرات در مردان متفاوت است


 


همچنین به گزارش پایگاه خبری تقریب به نقل از "محیط"، پژوهش های علمی پزشکی نشان می دهد طلا بر گلبول های قرمز مردان تأثیر می گذارد ، در حالی که بر گلبول های قرمز زنان تأثیری نمی گذارد. این امر به دلیل وجود لایه چربی میان پوست و گوشت زنان اتفاق می افتد. این لایه مانع تأثیر اشعه های عنصر طلا بر روی گلبول های قرمز می شود.


 


پژوهش های فراوان علمی دیگر نشان می دهند که اشعه های طلا نقش منفی بر روی هورمون های جنسی مردان دارند، در حالی که اشعه های عنصر "نقره" بر مردان و زنان چنین تأثیری ندارد. در ترکیب بدن انسان، عنصر طلا، اورانیوم، آهن و عناصر دیگر وجود دارد ولی عنصر "نقره" وجود ندارد. طلا و نقره با ترکیبات موجود در غذا از خود واکنش نشان می دهند و به همراه آنزیم ها در بدن انسان ترکیباتی که برای سلامتی بدن انسان مضر است، ایجاد می کنند.

نکته: البته نمی توان قائل به این مطلب شد که تنها دلیل حرمت طلا برای مردان همین دلیل بالا می باشد ،و مطمئناً دلایل دیگری نیز وجود دارد که از دست بشریت دور مانده ،الله أعلم

 


پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرن ها پیش درباره این موضوع فرمودند: طلا و ابریشم برای مردان امتم حرام است و برای زنان امتم حلال است و این مطلب میزان اهمیت و فایده احکام اسلامی را ثابت می کند.




موشک زمین به زمین سجیل 2


موشک زمین به زمین سجیل 2

موشک جدید زمین به زمین ایران قریب 2 هزار کیلومتر برد دارد.

به گزارش فارس، سردار مصطفی محمدنجار وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح پس از قرائت آیه‌ای از قرآن کریم و ذکر نام خداوند، از محل اتاق هدایت موشک سجیل، دستور پرتاب این موشک نسل جدید را با کسب اجازه از ملت شریف ایران و نیز فرمانده معظم کل قوا صادر کرد.
وی در حاشیه مراسم شلیک این موشک، دقت بالای آن را به عنوان یکی از ویژگی‌های قابل توجه موشک سجیل دانست و افزود: برد موشک جدید زمین به زمین ایران نزدیک به 2 هزار کیلومتر است.
نجار سرعت بالا در عملیاتی شدن این موشک را به عنوان دیگر خصلت سجیل دانست و گفت: این موشک در زمان بسیار کوتاهی آماده شده و لانچر سجیل نیز می‌تواند بلافاصله پس از پرتاب آن، با سرعت منطقه شلیک را ترک کند.
وزیر دفاع کشورمان تاکید کرد: موشک سجیل، تجهیزات پرتابی و تجهیزات جانبی آن تماما به دست متخصصان دفاعی ایران طراحی و ساخته شده و اقتدار و توان جدیدی را به نیروهای مسلح کشورمان خواهد داد.
خبرگزاری «ریا نووستی»: "محمود احمدی نژاد" رئیس جمهور ایران روز چهارشنبه در سفر خود به استان سمنان از پرتاب موفقیت آمیز موشک دوربرد سجیل 2 با فنآوری پیشرفته و سوخت جامد به ماورا‌ی جو خبر داد. به گزارش «ریا نووستی» از فارس، احمدی‌نژاد در جمع مردم سمنان اظهار داشت: "موشک‌های سجیل دارای عملکرد چند مرحله‌ای هستند و به سرعت حرکت می‌کنند و وارد جو می‌شوند و در نقطه هدف فرود می‌آیند". وی با بیان اینکه موشک‌های سجیل از نوع موشک‌های دوربرد است، ادامه داد: "وزیر دفاع صبح امروز در مسیر پرواز اعضای هیئت دولت به سمنان در تماسی تلفنی اعلام کرد موشک سجیل 2 که دارای فناوری بسیار پیشرفته‌ای است، از سمنان شلیک شد و در نقطه هدف فرود آمد". احمدی‌نژاد ادامه داد: "این موشک با سوخت جامد کار می‌کند و متخصصان می‌دانند که سوخت جامد قدرت تحرک بسیار بالایی دارد و برد آن بسیار زیاد است". وی با بیان اینکه در موشک‌های قبلی از طول 26 متری موشک حدود 23 متر را سوخت تشکیل می‌داد، اظهار داشت: استفاده از سوخت جامد حجم سوخت را به یک هشتم، 1/0 و حتی یک دوازدهم کاهش می‌دهد.
 
 

 رئیس جمهور ایران ادامه داد: "سوخت جامد برای موشک‌های ماهواره‌بر کاربردهای فراوانی دارد و هر کدام از این موشک‌ها دقت عملکرد دارند و وقتی می‌خواهند به هدف برخورد کنند، دایره‌ای به شعاع 250 تا 300 متر را در جو به وجود می‌آورند و موشک سجیل 2 امروز به دایره وسط مورد نظر برخورد کرد و پیروزی کامل نصیب سازمان هوا فضای ایران شد".

بر همین اساس روزنامه صهیونیستی "هاآرتص " در بازتاب این خبر و در راستای سناریوی ایران هراسی نوشت که ایران با موفقیت موشکی را آزمایش کرد که می‌تواند اسرائیل راهدف قرار دهد.
این نشریه صهیونیستی در ادامه نوشت که احمدی‌نژاد اعلام کرده است که ایران موشک دوربردی را آزمایش کرده است که به راحتی می‌تواند اسرائیل و جنوب شرقی اروپا و همچنین پایگاه‌های آمریکا در منطقه خلیج فارس را هدف قرار دهد.
هاآرتص همچنین نوشت: موشک سطح به سطح سجیل 2 که با سوخت جامد کار می‌کند نوع جدیدی از موشک سجیل است که ایران با موفقیت آن را در سال گذشته آزمایش کرد.
از سوی دیگر روزنامه صهیونیستی جروزالم‌پست نیز در انعکاس جهت‌دار خبر پرتاب موفقیت آمیز موشک سجیل 2 نوشت که ایران موشکی را پرتاب کرد که دو هزار کیلومتر برد دارد.
این روزنامه اسرائیلی در ادامه به نقل از احمدی‌نژاد نوشت که موشک سجیل 2 به هدف خود برخورد کرد.
"دانی آیالون " معاون وزیر امور خارجه اسرائیل نیز در واکنش به خبر پرتاب سجیل 2 با هدف تهدید جلوه دادن ایران و پنهان کردن نگرانی مقامات رژیم صهیونیستی گفت: این اقدام باید اروپایی‌ها را نگران کند.
وی همچنین برای اینکه سناریوی ایران هراسی را به غیر از اروپا به آمریکا نیز القا کند مدعی شد که ایرانی‌ها در حال توسعه موشک بالستیکی با برد 10 هزار کیلومتر هستند که می‌تواند به آمریکا برسد.
خبر پرتاب موفقیت آمیز موشک سجیل 2 ایران در حالی منتشر شد که یک روزنامه آمریکایی نوشت طبق تحلیل‌هایی که محققان برجسته آمریکایی و روسی انجام داده‌اند سپر ضد موشکی آمریکا به دلیل نوع موشک‌‌هایی که ایران در حال توسعه آن است غیر موثر خواهد بود.

تأملی برسیاست نظامی آمریکا در آفریقا؛

استعمار قاره سیاه
پس از جنگ دوم جهانی و شروع جنگ سرد و نظام دوقطبی، قاره آفریقا عرصه منازعه و جنگ قدرت میان آمریکا و شوروی شد. جنگ اوگادن میان سومالی و اتیوپی، جنگ داخلی آنگولا، کودتاهای نظامی با گرایش‌های سوسیالیستی در کشورهای آفریقا، برخی از صحنه‌های درگیری میان اردوگاه سوسیالیستی و اردوگاه لیبرالیستی غرب بود. فروپاشی شوروی و خروج مسکو و هاوانا از منازعات آفریقا‌یی، وضع تازه‌ای در کل قاره آفریقا به وجود آورد. این شرایط با ترویج نظام تک‌قطبی آمریکا (ترویج سیستم نظم نوین جهان به رهبری واشنگتن) همراه بوده است.

ادامه مطلب ...

استعمار انگلیس

استعمار انگلیس


فصل اول کتاب را به دفاع از هند اختصاص می دهد و معتقد است آن چیزی که وی را علاقه مند به نوشتن کتابی پیرامون هند می کند، مشاهده فجیع ترین جنایت هایی است که انگلیسی ها در این کشور انجام داده اند. هزاران هندو به خاطر سیاست های امپریالیستی بریتانیا در حال جان باختن اند در حالی که انگلیسی ها، علت این همه فقر و بدبختی مردم هند را به جمعیت زیاد و خرافات حاکم بر فرهنگ این کشور نسبت می دهند.





















کتاب «دفاع از هند» در چهار فصل(فصل اول: دفاع از هند/ فصل دوم: گاندی/ فصل سوم: انقلاب / فصل چهارم: ادعانامه انگلستان) توسط ویل دورانت نویسنده و محقق کتاب تاریخ تمدن در سال ۱۹۳۰ به رشته تحریر درآمده است که در زیر به اختصار بدان می پردازیم.۱ وی فصل اول کتاب را به دفاع از هند اختصاص می دهد و معتقد است آن چیزی که وی را علاقه مند به نوشتن کتابی پیرامون هند می کند، مشاهده فجیع ترین جنایت هایی است که انگلیسی ها در این کشور انجام داده اند. هزاران هندو به خاطر سیاست های امپریالیستی بریتانیا در حال جان باختن اند در حالی که انگلیسی ها، علت این همه فقر و بدبختی مردم هند را به جمعیت زیاد و خرافات حاکم بر فرهنگ این کشور نسبت می دهند. ویل دورانت درباره هند و به طور کلی شرق در برابر غرب می نویسد: «به خاطر داشته باشیم که مردم شمال هند یعنی نیمه مهمتر هند با یونانی ها، رومی ها و خود ما هم نژاد هستند یعنی از همان نژاد هند و اروپایی یا آریایی هستند.»(ص۱۴) زبان سانسکریت ریشه زبان اروپایی است. وی یادآور می شود که ریاضیات هندی چگونه توسط اعراب وارد غرب گردید و همچنین پرداختن به مسائل دیگری چون فلسفه، مذهب و تمدن در هند و به طور عام در شرق، که در جای خود قابل توجه است. در ادامه وی به این نکته اشاره دارد که چگونه هندوستان توسط دزدان دریایی انگلیسی و فرانسوی مورد تهاجم و غارت قرار گرفت و استعمار و استثمار چگونه در این کشور غلبه یافت و مردم این سرزمین را در خود فروکشاند. وی می نویسد که انگلیسی ها همه چیز را در هندوستان به فروش می رساندند آنها حتی حاکمان ایالت ها را با دریافت رشوه به قدرت می رساندند، و هندوها را وادار می کردند گران بخرند و ارزان بفروشند و این سیاست امپریالیستی بود که سبب گردید ۳۰ میلیون هندی در کلکته به اوج بدبختی برسند. نویسنده در ادامه به این مسئله اشاره می کند، به رغم این که انگلیسی ها برای ثبات نظام فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بریتانیا در هندوستان اقداماتی را انجام دادند ولی هندوها نیز از آن بهره مند گردیدند که می توان این اقدامات را این گونه برشمرد: ۱- منسوخ شدن رسم «سوتی»(سوزاندن زنان بعد از مرگ شوهرانشان) ۲- وارد کردن تشکیلات سازمانی به نهادهای رسمی هندوها ۳- منسوخ کردن نظام برده داری (که هندوها بهای گزافی را برای آن پرداختند) ۴- احداث راه آهن (برای اهداف تجاری و نظامی)۵- وارد کردن علم و تکنولوژی غرب به هندوستان. وی سیستم طبقاتی هند را نیز مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد ولی نکته قابل توجه سیستم مالیاتی بود که انگلیسی های متجاوز در هند ایجاد کرده بودند. در حقیقت هندی ها می بایست در کشور خود به انگلیسی ها مالیات می پرداختند؛ «درصد مالیات ها نسبت به تولید ناخالص ملی در هند بیشتر از هر کشور دیگری در دنیا است تا همین اواخر این رقم معادل دو برابر درصد مالیات ها در انگلیس و سه برابر اسکاتلند بود.» (ص۳۳) انگلیسی ها به واسطه این مالیات های سنگین، هزینه سربازان هندی را، برای سلطه بر کل این شبه قاره تامین می کردند و بدون صرف هیچ هزینه اقتصادی و انسانی توانستند خود را بر کل هندوستان مسلط سازند، در حقیقت از خود هندی ها برای استعمار و استثمار هندوستان بهره بردند. وی معتقد است که هندوها در برابر این همه ستم هیچ فریادرسی نداشتند. ویل دورانت در ادامه به چگونگی انهدام اقتصادی هندوستان می پردازد و می نویسد: «شرایط اقتصادی هند نتیجه اجتناب ناپذیر استثمار سیاسی آن است.»(ص۴۴)

کشاورزی در هند رو به نابودی است زیرا انگلیسی ها معتقد بودند که هند باید به کشوری وسیع برای بازار کالاهای ماشینی انگلیسی تبدیل گردد و از طرف دیگر انگلیسی ها تلاش می کردند، فقر مردم این کشور را ناشی از خرافات رایج در این کشور نشان دهند نه مالیات های سنگین و سیاست های استثماری حاکم بر این کشور. و در ادامه می نویسد: « از چنین فقری است که نادانی، خرافات، بیماری و مرگ زاده می شود.» (ص۵۷) و این سقوط اقتصادی است که با خود انهدام اجتماعی را به همراه می آورد. دولت بریتانیا به جای توسعه کشاورزی و گسترش آموزش در هندوستان به ترویج «بارها» و مراکز شراب خواری، که سود زیادی را به کمپانی هند شرقی می رساند همت گمارد. وی همچنین به تجارت تریاک و سایر مواد مخدر در هند اشاره دارد که نتیجه ای جز انهدام اجتماعی برای این کشور دربر نداشته است. ویل دورانت فصل دوم کتاب را به «گاندی» اختصاص داده است و می نویسد«از زمان بودا، هند مردی را که این گونه محترم و مقدس باشد به خود ندیده است.» (ص۷۴) گاندی یکی از مهم ترین و جالب ترین شخصیت هایی است که هندوستان به خود دیده است، او زمانی یکی از ثروتمندترین وکلای هندی بود، اما همه ثروتش را به فقرا بخشید، وی در عرصه زندگی خصوصی اش اهل عبادت، روزه داری و حتی پرهیز از روابط جنسی بود. نویسنده به نوع نگرش گاندی و انتقاد وی از نگاه جنسی حاکم در غرب می پردازد و می نویسد: «گاندی فحشا را منکر و زشت می شمارد و غرب را به خاطر سوءاستفاده از اقلیتی از جنس لطیف به منظور ارضای احساسات زناکاران و مردان غرب [مجرد] تقبیح می کند.»(ص۷۷) در ساختار اندیشه گاندی رعایت کردن اصول اخلاقی و انسانی را می توان به راحتی شناسایی کرد. در ادامه نویسنده به شرح مهاجرت گاندی به انگلستان (جهت ادامه تحصیل) و آفریقای جنوبی می پردازد که در جای خود جالب و خواندنی است. گاندی پس از بازگشت به هندوستان و مشاهده جنایاتی که انگلیسی ها در این کشور انجام داده بودند تصمیم به مبارزه علیه این نظام امپریالیستی گرفت، اما مبارزه در اندیشه گاندی دارای ویژگی های خاص و متمایز با دیگر مبارزان زمانه خویش بود، دیدگاهی که ویل دورانت درباره آن و تفاوت هایش می نویسد: «برخلاف انقلابیون غربی، گاندی معتقد بود هدفی که رسیدن به آن مستلزم خشونت باشد بی ارزش است.» (ص۹۲) گاندی به شیوه انقلاب روسیه انتقاد می کند و آن را پرستش مادی گرایی می داند که فاقد اصول انسانی و بشری است. در ادامه وی به نوع نگرش گاندی به مذهب و به طور عام، سایر ادیان می پردازد و معتقد است برای گاندی بودا، مسیحیت و اسلام، هر کدام دارای جایگاه و احترام ویژه ای بودند. گاندی معتقد بود که نمی توان در جهان بدون تعالیم بودا، مسیح (مسیحیت) و حضرت محمد (ص) (اسلام) زندگی کرد، او برای مسلمان ها احترام ویژه ای قائل بود و بیان می داشت که باید در قانون اساسی پیشنهادی «هند مستقل» مسلمانان نیز حضور داشته باشند و بندهایی را برای حفاظت از منافع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره خود پیشنهاد داده و خواسته های خود را مطرح سازند. فلسفه اجتماعی گاندی نیز در جای خود قابل توجه است. وی نسبت به تمدن غرب بیزاری خاصی داشته و آن را نکوهش می کند که نویسنده کتاب به خوبی به آنها می پردازد. فصل سوم کتاب به نحوه شکل گیری «انقلاب» در هند اختصاص دارد. ویل دورانت در این باره معتقد است روح آزادی خواهی از یوغ استعمار و استثمار انگلیسی در هندوستان یک شبه شکل نگرفته است. وی تماس دانشجویان هندی و اقشار مختلف هندو با ادبیات و کتب مختلف پیرامون مبارزه علیه استعمار را عامل اصلی در تقویت این مهم می داند تا آنجایی که گاندی در سال ۱۹۳۰ به نایب السلطنه انگلیس در هند می نویسد «چرا [من] سلطه انگلیس را منفور می دانم؟ این حکومت با سیستم استثمار ترقی خواهانه و تشکیلات اداری و نظامی بسیار پرخرج که در حد استطاعت این کشور نیست، میلیون ها نفر از مردم را فقیر و بیچاره کرده است، ما را از نظر سیاسی به برده تبدیل نموده است.» (ص ۱۷۴) گاندی در ۱۲مارس همان سال راهپیمایی به سوی دریا را آغاز می کند و از روستاها و شهرهای مختلف به همراه هزاران هندی می گذرد و به طور علنی به مبارزه علیه استعمار انگلستان برمی خیزد که نویسنده به خوبی به شرح وقایع آن زمان پرداخته است. فصل چهارم کتاب تحت عنوان «ادعانامه انگلستان» به بررسی و چرایی استعمار هند از سوی بریتانیا اختصاص دارد. ویل دورانت می نویسد:

«ادعانامه انگلستان در مورد سلطه اش بر هند براساس اصول قدرت نیچه است که طبق آن طرف قوی حق دارد از طرف ضعیف برای اهداف خود استفاده کند.» (ص ۱۸۸) در ادامه وی به نقل از وزیر کشور بریتانیا می نویسد که هندوها بسیار خوش شانس بودند که افراد و مدیران لایق انگلیسی بر آنها مسلط شده اند تا فقر، خرافات، تنبلی و شهوت رانی را از جامعه آنها برگیرند. در حقیقت وزیر کشور انگلستان با بیان این مطالب سعی دارد در برابر انتقاد به این استعمار و استثمار از تجاوز کشورش به هندوستان دفاع نماید. انگلیسی ها معتقد بودند: «آنچه که مورد نیاز هند است وجود گاندی یا حتی تاگور نیست بلکه به فردی مثل مالتوس نیاز است که قوانین رشد جمعیت را به هند بیاموزد.» (ص ۱۹۳) انگلیسی ها کار با چرخ نخ ریسی از سوی گاندی و پیروانش را به مسخره می گرفتند و آن را بازگشت به زندگی به سبک قرون وسطی می دانستند. نویسنده در ادامه به نقل از یک مسافر خارجی در هند می نویسد که هندی ها مردمانی افسرده و افرادی مالیخولیایی به نظر می رسند که نظر هر توریستی را به خود جلب می کنند، آیا نباید از انگلیسی ها پرسید که چه بر سر این ملت آورده اید؟ آیا انگلستان، در هندوستان با وجود این همه تفرقه و اختلاف میان گروه های مختلف هندو، وحدت بخشیده است؟ آیا انگلستان برای هند قانون، نظم، صلح و آرامش را به ارمغان آورده است یا برعکس؟ ویل دورانت در پاسخ به این سئوالات به طور کلی معتقد است، استعمار در هند با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن به قدرت خود دوام بخشیده است و با قرار دادن شاهزادگان مزدور در رأس قدرت در مرکز ایالت ها و زندانی کردن هندوهایی که مخالف این استعمار بودند به سلطه خود ادامه داده است. دورانت به کنایه می گوید: «استعمار انگلستان این امتیاز را به هندوها داده که برای هر هدفی جز آزمان خودشان [منافع هندوستان] بجنگند، هرج و مرج و آشوب به وجود آورده و نام صلح و آرامش روی آن گذاشته است.» (صفحه ۲۲۰) وی در پایان معتقد است که هندوستان باید هر چه سریع تر استقلال خود را بازیابد. وی حسن این استقلال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای هندوها را در این می داند که آنها می توانند عزت نفس از دست رفته را دوباره بازیابند و با محافظت از فرهنگ و میراث کهن خویش به آبادانی سرزمینشان همت گمارند.

تلفات ارتش صهیونیستی در جنگ 33 روزه


نگاهی به تلفات ارتش صهیونیستی در جنگ 33 روزه


در تمام ایام جنگ 33 روزه لبنان ارتش صهیونیستى به هیچ‏وجه در وضعیتى قرار نگرفت که بتواند خسارات خود را با طرف لبنانى مقایسه کند. در حالى که تلفات نظامیان صهیونیست در نبردهاى زمینى، روزبه‏روز توسط رسانه‏هاى صهیونیستى و همچنین شبکه تلویزیونى "المنار" (ارگان حزب‏الله لبنان) به سراسر جهان مخابره مى‏شد، هیچ آمار دقیق و قابل اعتمادى از تلفات وارده به رزمندگان مقاومت اسلامى وجود نداشت.
به گزارش خبرگزاری فارس، حزب‏الله تنها در چند مورد انگشت‏شمار به شهداى مقاومت اسلامى اشاره کرده بود و اسراییل هم هیچ دلیل و مدرکى براى دعاوى عجیب و غریب خود مبنى بر کشته شدن صدها چریک مقاومت (تا مرز 500 و 600 نفر) ارائه نمى‏کرد و همین نشان مى‏داد که آمار ارائه شده از سوى رسانه‏ها و واحدهاى جنگ روانى صهیونیستى از چه میزانى از صحت و سقم برخوردار است.ارتش صهیونیستی با پخش اعلامیه هایی که با بی سلیقه گی کاملی طراحی شده بودند ، بار ها لیست های عریض و طویلی از اسامی فرماندهان کشته شده حزب الله را در روستا های جنوب لبنان پخش می کرد که تنها باعث خنده مردم می شد چرا که صاحبان اکثر آن اسامی در طول جنگ بارها به زادگاه خود و دیگر روستاهای جنوب تردد می کردند و دروغ های شاخداری را که برای انتشار آن ها از اسکادران های هوایی ارتش صهیونیستی استفاده می شد برملا می نمودند.
در حالى که دوربین‏هاى تلویزیونى، تصاویر منحصر به فرد انهدام تانک‏هاى "مرکاوا"، سقوط هلى‏کوپترهاى "آپاچى"، انتقال مجروحان غرق در خون اسراییلى به بیمارستان‏هاى "حیفا"، "صفد" و "طبریه" و تشییع و دفن اجساد سربازان اسراییلى را همه روزه به سراسر جهان مخابره مى‏کردند، حتى یک عکس یا چند ثانیه فیلم از چریک‏هاى در حال رزم حزب‏الله وجود نداشت، هیچ گزارشى از آنان پخش نمى‏شد و حتى شبکه تلویزیونى "المنار" هم فیلمى از نیروهاى در حال رزم خود پخش نمى‏کرد. آنچه رسانه‏هاى بین‏المللى از لبنان منتشر مى‏کردند، تنها به خاک و خون کشیده شدن غیرنظامیان (اعم از کودکان و زنان و سالخوردگان) و آوارگى و خرابى خانه و کاشانه شیعیان "ضاحیه" و "جنوب لبنان" بود.. از سوى دیگر روزنامه‏ها و تلویزیون‏ها نیز پر بود از تصاویر و فیلم‏هاى همرزمان و همقطاران آنان که روى برانکارد و داخل آمبولانس‏ها از درد ناله مى‏کردند و در مقابل، دریغ از حتى یک تصویر از جنازه یا مجروحى که متعلق به نیروهاى حزب‏الله باشد. این توازن به قدرى مضحک بود که اسارت سه نیروى عادى حزب‏الله به دست صهیونیست‏ها و نمایش عکس و فیلمهاى آن هم، کمکى به بهبود اوضاع نکرد.
پس از برقراری آتش بس و پایان جنگ 33 روزه، باز هم هیچ آماری از شهدای حزب الله در جنگ ارائه نشد و این موضوع برای رژیم صهیونیستی بسیار گران تمام شد زیرا که هیچ سندی برای اثبات دعاوی این رژیم درباره تلفات حزب الله را در اختیار تحلیلگران و کارشناسان صهیونیست قرار نمی داد.حتی شمارش تابوت هایی که پس از پایان جنگ در روستاهای جنوب لبنان تشییع می شد کمکی به صهیونیست ها نکرد زیرا به هیچ وجه قابل تشخیص نبود که تشییع شده گان جزو مقتولین در صحنه نبرد رویارو هستند یا در جریان بمباران های هوایی جان داده اند.امروز با گذشت دو سال از پایان جنگ 33 روزه، هنوز هم هیچ آمار مشخصی از اعضای رسمی حزب الله که در جنگ های زمینی به شهادت رسیده اند وجود ندارد اما آمار آن ها چیزی در حدود 100 نفر تخمین زده می شود. با احتساب آن دسته از کادر های حزب الله که هنگام حضور در خانه های خود یا در دفاتر محلی حزب الله بر اثر بمباران هوایی به شهادت رسیدند، این آمار به حدود 200 تا 250 نفر ارتقا پیدا می کند.
در مقابل وزارت جنگ رژیم صهیونیستی آماری را از نظامیان کشته شده خود را منتشر کرده است که گرچه با توجه به سوابق عدم صداقت دستگاه های رسمی این رژیم و همچنین شدت و حدت جنگ های زمینی لبنان دور از واقعیت به نظر می آید اما در هر حال تنها آمار رسمی منتشر شده می باشد. متن کامل این لیست به شرح زیر است:

بر اساس این آمار از سوى پایگاه اینترنتى وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستى منتشر شده است ،117نظامى صهیونیست در جریان نبرد با چریکهاى مقاومت اسلامى به قتل رسیدند. از این تلفات به ترتیب:
هشت نفر در 21 تیر (روزآغاز جنگ)،
*4 نفر در 23 تیر،
*2 نفر در 28 تیر،
*6 نفر در 29 تیر،
*4 نفر در 2 مرداد،
*9 نفر در 4 مرداد،
*3 نفر در 10 مرداد ،
*یک نفر در 11 مرداد،
*4 نفر در 12 مرداد،
*3 نفر در 13 مرداد،
*2 نفر در 14 مرداد،
*12 نفر در 15 مرداد،
* 5 نفر در 16 مرداد،
*2 نفر در 17 مرداد،
*16 نفر در 18 مرداد،
* 3 نفر در 19 مرداد،
* 24 نفر در 21 مرداد (سى‏امبن روز جنگ)،
* 9 نفر در 22 مرداد و
*یک نفر در 27 مرداد (سه روز پس از آتش بس) به هلاکت رسیده‏اند(این کشته، از افسران تیپ "269 سایرت ماتکال" بود که طى یک عملیات "هلى برن" ناموفق به دست حزب‏الله کشته شد.)

به این ترتیب سى‏امین روز جنگ، پرتلفات‏ترین مقطع براى ارتش صهیونیستى بود و تنها سه روز بعد مقامات صهیونیست آتش بس را پذیرفتند. کشته‏هاى این جنگ شامل نیروهاى "تیپ گولانى"، "تیپ ناحال"، "تیپ چتربازان"، "واحد ویژه ماگلان"، "تیپ 401 زرهى"، "نیروى دریایى" و "تیپ 269 سایرت ماتکال"بودند. واحدهاى نامبرده، برجسته‏ترین و مشهورترین یگان‏هاى رزمى ارتش رژیم صهیونیستى هستند که هر کدام در تاریخ جنگ های اعراب و اسراییل کارنامه عریض و طویلی دارند.البته آمار های دیگری نیز از طریق برخی پایگاه های اطلاع رسانی غربی منتشر شده است که آن ها هم به دلیل بالا بودن آمار زیاد قابل اعتنا نمی باشد اما تجربه نشان داده است که باید آمار ارائه شده از سوی صهیونیست ها را حد اقل در 2 ضرب کرد.

قاچاق اعضای بدن

قاچاق اعضای بدن زندانیان ابوغریب توسط اسرائیل


 
یک روزنامه نگار یهودی ساکن سوئد از جنایت جدید رژیم صهیونیستی در قاچاق اعضای بدن زندانیان «ابوغریب» عراق پرده برداشت.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری «مفکره الاسلام»، «اسرائیل شامیر» نویسنده و روزنامه نگار یهودی ساکن سوئد در مقاله ای اعلام کرد که اسرائیل اعضای بدن زندانیان ابوغریب عراق را نیز قاچاق می کند.
وی در این مقاله افزود که یک پزشک یهودی آمریکایی کلیه زندانیان را از بدن آنها خارج کرده و آنها را در ظرف های ویژه ای به تل آویو منتقل می کند.
شامیر که در یک خانواده یهودی در سیبری متولد شده است، در سال 1969 به سرزمین های اشغالی منتقل شد و در سال 1973 نیز به عضویت نیروی چتربازان ارتش رژیم صهیونیستی درآمد، اما طولی نکشید که به عنوان یکی از مهم ترین حامیان آرمان فلسطین و مردم مظلوم فلسطین تبدیل شد.
شامیر با تاکید بر صحت مطالب «دونالد بوستروم» روزنامه نگار سوئدی در روزنامه «آفتون بلادت» در مورد تجارت اعضای بدن شهدای فلسطینی تاکید کرد که جنازه شهدای فلسطینی در حالی که از زیر چانه تا پایین شکم پاره و سپس دوخته شده بود به خانواده های آنان تحویل داده می شد و اسرائیل بعد از چندین روز در حالی جنازه را تحویل می داد که با اقداماتی نظیر قطع برق منطقه، دفن شبانه و بستن منطقه در هنگام دفن این شهدا مانع از اطلاع خانواده های شهدا از این موضوع می شد.
این روزنامه نگار یهودی اظهار داشت در تمامی این حالات پزشکان، تاجران، قاچاقچیان و استفاده کنندگان از این اعضا اسرائیلی هستند و اسرائیل تنها رژیمی است که برای دستیابی به ماهرترین پزشکان در زمینه کاشت اعضای بدن به صورت غیرقانونی تلاش می کند.
این در حالی است که روزنامه های اسرائیلی با توجیه این اقدامات، تجارت اعضای بدن انسان را تجارت یک کالا فرض کرده و آن را مجاز می شمارند.
شامیر سرقت اعضای بدن انسان ها را وحشتناک و اقدامی غیراخلاقی دانست و تاکید کرد که این اقدام، غیراخلاقی و وحشتناک بسیار به خوردن گوشت انسان شباهت دارد.
در همین رابطه تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرد که کمیته ای ویژه برای بررسی قاچاق اعضای بدن شهدای فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی را تشکیل خواهد داد.
مشاور سلام فیاض نخست وزیر دولت انتصابی تشکیلات خودگردان در این باره گفت، اهمیت تشکیل این کمیته ویژه به این دلیل است که رهبران فلسطین را نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی مطمئن تر خواهد کرد و باعث تاکید بیشتری خواهد شد.

شش هزار کلاهک هسته ای ایران در آمریکا به روایت حسن عباسی

شش هزار کلاهک هسته ای ایران در آمریکا به روایت حسن عباسی


ایران در صورت مورد حمله واقع شدن از سوی آمریکا، می¬تواند آمریکا را از درونش مورد هدف قرار دهد و نابود کند.



اگر قرار بود ما حرفهای ضد خشونت آقای بنی صدر را گوش کنیم اول انقلاب خرمشهر هنوز هم دست عراقیها بود و افتاده بود دست آمریکاییها. بنی صدر فرمانده کل قوا بود، میگفت که باید بگذاریم بیایند تا کوههای خرم آباد، مثل اشکانیان – نمی دانم این سند را از کجا آورده بود که اشکانیان گذاشته بودند که دشمن بیاید در کوه های خرم آباد – آنجا جلویشان می ایستیم. اگر قرار بود جوانانی که در خرمشهر رفتند ایستادند و مقاومت کردند گوش به حرف امثال بنی صدر بدهند امروز حماسه خرمشهر را جشن نمیگرفتیم. بنده به آقای خاتمی عرض میکنم. آقای خاتمی! جوانان این مملکت اگر قرار باشد گوش به تئوریهای گفتگوی تمدنهای جنابعالی بدهند، فرض خشونت طلبی جنابعالی را بربتابند، و مسئله جامعه مدنی تو را سق بزنند، این مملکت بعدا تا خود تهران هم از دست خواهد رفت.


لذا عمدة کاری که بایستی صورت بگیرد این است که ما باید مقابله به مثل کنیم. در چه باید مقابله به مثل کنیم؟ مقابله به مثل گزاره¬اش این است: یا امنیت برای ما هم باشد، یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت. یا ما هم امنیت داشته باشیم یا هیچ کس امنیت نخواهد داشت.

خط قرمز فقط برای آقای کمال خرازی و آقای خاتمی و آقای حسن روحانی موضوعیت دارد. اسلام محدود به مرزهای جمهوری اسلامی نمیشود. این پیام را برسانند به گوش اصلاح طلبان داخلی و اصلاح طلبان جهانی؛ اسلام محدود به قانون اساسی جمهوری اسلامی نمیشود. شرف و کیان و عزت و حیثیت ما بخواهد به یغما برود مطمئن باشید که ما در داخل و بیرون مرزها اقدام خواهیم کرد. نمیشود که سکوت کرد، چون سیاستهای این حکومت داهیانه نیست. دست گذاشته اند روی دست دارند گفتگوی تمدنها میکنند. آقای دیک چنی، معاون اول جرج دبلیو بوش، ریچارد پرل و مایکل لدین در یک موضع‌گیری مشترک در آمریکن اینترپرایز انستیتو اعلام کردند که ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند. ریشه ملت ایران را خواهیم خشکاند. موضوع گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی چه بود؟ من جواب میدهم. در مقابل اینکه اعلام کردند ما ریشه این ملت را خواهیم خشکاند، به همة شرافتم قسم میخورم،‌ به قرآن، سوگند خوردن به قرآن کراهت دارد، به عنوان رئیس یک مرکز مطالعات استراتژیک، رقیب انستیتو کاتو، انستیتو هادسون، بنگاه رند، و همچنین آمریکن اینترپرایز انستیتو که روی خشکاندن ریشه ایران کار می‌کنید، با خدا، با خدا عهد میبندم، و با خون شهدا و با این ملت که برای خشکاندن ریشه نژاد آنگلوساکسون قطعا استراتژیها و دکترینهای آنچنانی به حول و قوه الهی تهیه کنم و روی سایت‌های اینترنتی بگذارم. آقای جرج دبلیو بوش و آقای تونی بلر که اعلام کردید میوه جنگ عراق را در ایران خواهیم چید؛ رئیس جمهوری اسلامی ایران نبود که آر پی جی علیه تانکهای شما در جنگ میزد، این آقای خاتمی و آقای حسن روحانی و آقای کمال خرازی نبودند که در خلیج فارس جلوی ناوهای شما می ایستادند. من ناوهای شما را فیلمبرداری میکردم.

زمانی که کیتی هاوک اینجا بود، زمانی که ویسکانسین، ناو نیوجرسی و ناو میسوری اینجا بود من فیلمبرداری میکردم نه آقای خاتمی! مینهای بریجتون را من انداختم نه آقای خاتمی! حزب الله لبنان را من تربیت کردم نه آقای خاتمی. آقای تونی بلر! آقای جرج دبلیو بوش! این بندگان خدا آن روز اهل گل و بلبل و سنبل بودند در وزارت ارشاد، اهل جنگ نبودند زمان دفاع مقدس. امروز به شما بگویم که این گونه نیست که فقط این دوستان، همان کسانی که بیست و دو میلیون به اینها رأی دادند امروز بغض کردند از اینکه روز به روز در عراق فجایع بیشتر میشود و این آقایان فقط نمیپسندند این زشتیها را. پاسخ به آن خشونت شما را ما خواهیم داد. سکوت کرده اند؟ شما هشدار دادید؟ گفتید ریشه ملت را خواهیم خشکاند؟ آقای خاتمی دوباره لبخند زد؟ آقای تونی بلر اعلام کرد که من اعلام میکنم جنگی که در عراق صورت گرفت میوه اش را در ایران میچینیم، آقای خاتمی سفیر را صدا نکرد، سفیر انگلیس را به او توپ و تشر بزند، بلکه هر باری که آقای جک استراو آمد ایران، آقای خاتمی همه برنامه هایش را تعطیل کرد ایشان را پذیرفت. همه ایران آقای خاتمی نیست، همه ایران آقای کمال خرازی و حسن روحانی نیست. اینها زمانی که ما جلوی شماها ایستادیم، سفارت آمریکا را اشغال کردیم و شما را ریشه کن کردیم، زمانی که در دفاع مقدس ایستادیم این دوستان هیچ کدامشان آن موقع نبودند. آقای مک فارلین من را خوب میشناسد، روزی که آمد ایران. شما فقط با این نگاه و با این تفکر و گفتگو موافق نیستید که له له بزند برای تفکر هابرماس. آقای خاتمی بندة ‌تفکر آمبرتو اکو و یورگن هابرماس است. ما بندة خدا هستیم و پیرو علی، شیعة علی. یک درس داریم، آن هم درس جهاد و شهادت. پس دیک چنی! ریشه نژاد آنگلوساکسون را خواهیم خشکاند. این اسمش مقابله به مثل است. اگر قرار است این ملت 7000 ساله ریشه اش خشکانده بشود، شما که 300-400 سال از عقبه تان میگذرد.

یک قلم به شما میگویم؛‌ دو میلیون ایرانی ما آنجا داریم. مطمئن باش من از دل آنها سرویس چریکی در می آورم علیه تان. این را خوب شما خبر دارید. اگر یازده سپتامبر را نگاه میکنیم شما اینقدر ضربه پذیر بودید که چهار عرب عربستانی که روح سلحشوری ندارند توانستند اینچنین بنیان شما را به خطر بیندازند شما با ملتی روبرو هستید که عقبه اش عمیقتر است. فراموش نکنید ما هفت هزار دارنده درجه PHD در آمریکا داریم. چقدر از اینها آلت دست شما هستند؟ چقدر از اینها توسط سناتور سام براون بک پول میگیرند که با آن پانزده تلویزیونشان مدام فحش بدهند. اگر یازده نفر توانستند یازده سپتامبر را بوجود بیاورند شما می دانید که این امکان برای ما وجود دارد که اقدام کنیم؟ ما سلاح اتمی نیاز نداریم. شما شش هزار کلاهک اتمی در خاکتان دارید. آن شش هزار کلاهک اتمی آماج طراحیهای ما است برای اینکه در آنجا جنبشهای چریکی بروند و همانها را منهدم کنند. نه جنبش چریکی ایرانی، از تمام کشورهای اسلامی. میتوانید همه را از آن جا اخراج کنید. ما روی مکزیکیها هم کار میکنیم. روی آرژانتینیها هم کار میکنیم. هر کس با آمریکا مشکل دارد ساماندهی اش میکنیم. بهتر است که وقتی سایت مرکز ما راه افتاد دوستان آمریکایی آدرس سایت ما را داشته باشند. ما پاشنه آشیل آمریکا را طراحی کرده¬ایم، تمام نقطه ضعفهایش را. تمام نقطه ضعفهای سرزمینی، دریایی،‌ هوایی، تکنولوژیک و گزاره های دیگر را معین کرده¬ایم و آدرس میدهیم به سازمانهای چریکی جهانی که آمریکا آسیب پذیریهایش کجاست! قرار است ریشه ما را بخشکانید؟ اتفاقاً انگلیس را هم دپارتمانش را ایجاد کرده¬ایم، بخش فروپاشی انگلیس را هم در دستور کار گذاشته¬ایم. شما میتواند راحت بشینید در جنگ جهانی چهارم بگویید ما طرح حمله به ایران را میدهیم، بنشینید راحت کمپ مشترک نشکیل بدهید، بعدا تی شرت تهیه کنید برای فروپاشی ایران. قول میدهیم تی شرتش را هم بزنیم، تی شرت تجزیه ایالات متحده. یک تاجر ایرانی پارسال با من تماس گرفته بود گفتم که آمریکا میشود 54 کشور. گفت «آقا من در میشیگان یک بخش تجاری دارم در حدود 12 میلیون دلار». گفتم خب؟ گفت «به نظر شما من بروم در کالیفرنیا مستقر بشوم؟»

بیشتر ایرانیها در ایالت کالیفرنیا هستند. گفتم چطور مگه؟ گفت شما گفتید این تجزیه میشود من فکر کردم اگر همه ما ایرانیها جمع بشویم در کالیفرنیا اقلیت بیشتری میشویم. آن جا میشود کشوری 5-34 میلیونی که میدانید باکلاس ترین ایالت آمریکا ایالت کالیفرنیاست. ایرانیها هم خوش سلیقه بودند آن جا را گرفتند. به نظر شما من بروم آن جا بهتر نیست؟ گفتم چرا اگر بتوانید همه تان جمع بشوید یک جا که بهتر است.

اما یک قلم طرح بی ثبات سازی که در خاک آمریکا داشتیم اعلام میکنم رسماً، رسانه ها هم از فردا انعکاس بدهند؛ تا امروز ما 53 میلیارد دلار ثروت ایرانیها و ثروت کشورهای عربی را از آن جا کشیده ایم بیرون. فقط با مشاورة مجانی که مرکز ما به تجار ایرانی و عرب داده است.