آیت الله مصباح یزدی می فرمودند:
مرحوم علامه [طباطبائی] و [ آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم
آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمودند:« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! ( و یا فرمودند: به صورت من آب دهان بیاندازد! )»
رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله و سلّم :
إذا شَتَمَ أحَدُکُم أخاهُ فلا یَشتِمْ عَشِیرَتَهُ ، ولا أباهُ ، ولا اُمَّهُ ، ولکنْ لِیَقُلْ إن کانَ یَعلَمُ ذلک : إنّکَ لَبَخِیلٌ ، وإنّکَ لَجَبانٌ ، وإنّکَ لَکَذُوبٌ ، إن کانَ یَعلَمُ ذلکَ مِنهُ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم :
هرگاه یکى از شما برادرش را دشنام مىدهد ، نباید به ایل و تبار او و پدر و مادرش دشنام دهد ، بلکه بگوید : تو بخیلى ، تو ترسویى ، تو دروغگویى ! به شرط آن که بداند او واقعا چنین است .
کنز العمّال : 8134 منتخب میزان الحکمة : 264
پیامبر صلى الله علیه و آله:
لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـکتَسِبُوا العَداوَةَ بَینَهُم؛
به مردم ناسزا نگویید، که با این کار در میان آنها دشمن پیدا مى کنید.
(کافى، ج2، ص360، ح 3)
امیر المؤمنین علیٌّ علیهالسلام
لِقَنْبرٍ وقد رامَ أنیَشتِمَ شاتِمَهُ: مَهْلاً یا قَنبرُ! دَعْ شاتِمَکَ مُهانا تُرْضِ الرَّحمنَ وتُسخِطِ الشَّیطانَ وتُعاقِبْ عَدُوَّکَ ، فَوَالذی فَلَقَ الحَبَّةَ وبَرَأ النَّسَمَةَ ما أرضَى المؤمنُ رَبَّهُ بِمِثلِ الحِلْمِ ، ولا أسخَطَ الشَّیطانَ بِمِثلِ الصَّمتِ ، ولا عُوقِبَ الأحمَقُ بمِثلِ السُّکوتِ عَنهُ .
امام على علیهالسلام
- خطاب به قنبر- که مىخواست به کسى که بدو ناسزا گفته بود ، ناسزا گوید - : آرام باش قنبر ! دشنامگوىخود را خوار و سرشکسته بگذار تا خداى رحمان را خشنود و شیطان را ناخشنود کرده و دشمنت را کیفر داده باشى . قسم به خدایى که دانه را شکافت و خلایق را بیافرید ، مؤمن پروردگار خود را با چیزى همانند بردبارى و گذشت خشنود نکرد و شیطان را با حربهاى چون خاموشى به خشم نیاورد و احمق را چیزى مانند سکوت در مقابل او کیفر نداد .
عن امیر المومنین علیه السلام :
مَن وَقَفَ نَفسَهُ مَوقِفَ التُّهْمةِ فلا یلُومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظّنَّ .
امام على علیه السلام :
کسى که خود را در معرض تهمت قرار دهد ، نباید کسى را که به او گمان بد برد ، سرزنش کند .
بحار الأنوار : 75 / 90 / 4 منتخب میزان الحکمة : 96
علامه طباطبائی (رحمه الله علیه) هر ساله ایام فاطمیه، ده روز در خانه اش برای شهادت حضرت فاطمه علیها
السلام اقامه عزا می نمودند و همه بستگان و اعضای خانواده حتی دخترانشان که
در شهرهای دیگر سکونت داشتند مقید بودند، در این مدت در مجلس شرکت کنند.
معمولاً در تهران و شهرستانها که می رفتند کمتر دید و بازدید می کردند ولی
وقتی که می گفتند: در همسایگی، یا فلان محل، مجلس روضه و توسلی به حضرت زهرا
علیهاالسلام است، فوراً شرکت می کردند.
حتی برای رفع خستگی در محافل به علت
رفت و آمد زیاد، گاهی مداحی را صدا می کردند تا چند جمله ذکر مصیبت کند و او
با عشق و علاقه خاصی شدیداً گریه می کردند.
استاد امجد نقل می کنند که علامه به این بیت از اشعار استادش، آیت الله
اصفهانی ( که در مدح حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است) خیلی علاقمند بود:
مفتقرا! متاب رو،از در او به هیچ سو
زان که مس وجود را فضّه او طلا کند!
و یک بار هنگام خواندن خطبه حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام به عبارت لیس غیره
که رسید، بسیار مبهوت شد؛ بعد رو به ما کرده و فرمود:
« شما که این همه کتاب فلسفی و عرفانی خوانده اید، آیا دیده اید کسی بتواند
چنین بگوید؟! »
و نیز سفارش می کرد که شب های قدر، به یاد حضرت فاطمه زهرا علیها السلام
باشیم.
در گشودن رمز و راز این سفارش، کافی است به روایتی از حضرت امام صادق علیه
السلام اشاره شود که فرمودند :
بدون
هیچ توجهی از کنار او گذشت. این بیتوجهی آخوند بر عبد فرّار سخت گران
آمد. از جای خود حرکت کرد تا این شیخ پیر را تنبیه کند. دوید و راه را بر
او سد کرد و با لحنی بیادبانه گفت: هی! آشیخ! چرا به من سلام نکردی؟! عارف
همدانی ایستاد و گفت: مگر تو کیستی که من باید حتماً به تو سلام میکردم؟
گفت: من عبد فرّارم. آخوند ملاحسینقلی به او گفت: عبد فرّار! افررتَ من
اللهِ ام من رسولهِ؟ تو از خدا فرار کردهای یا از رسول خدا؟ و سپس راهش را
گرفت و رفت.
فردا
صبح، آخوند ملا حسینقلی همدانی درس را تمام کرده، رو به شاگردان نمود و
گفت: امروز یکی از بندگان خدا
ادامه مطلب ...